ویرگول
ورودثبت نام
سحر امرایی
سحر امرایی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

مهر سبز

در پس جنگل سرد

چه صدایی ست که من می شنوم

ضرباتی ست پر از وحشت و غم

چه کسی می کوبد

تبری بر جانم

بر من این شاخه ی خشکیده ی افتاده ز بالای درخت

دستها مال تو نیست؟

تبر از آن تو نیست؟

کمی آرام بزن

نشکند عمق سکوتم ناگاه!

کمی آرام بزن

گرچه که من دم نزنم

جمع کن، هرچه شکستی بردار

هیزم خوبی شد

آتشی بر دل خشکم بگذار

تا بدانی یادت

تا ابد در دل من می سوزد

وقت رفتن ای دوست

خاکسار دل سوخته ام یادت رفت ...!!!

#پیک-زمین

مهرشعرجنگلتبرپیکِ زمین
کارشناس ارشد پژوهشگری.گاهی از دل می نویسم و دلنوشته میخوانم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید