کارمند خوب، کارمندیه که روحیه کاری داشته باشه، قابل اعتماد باشه، کار رو درست و با فازبندی صحیح اجرا کنه، هدفگذاری کنه، مثبتاندیش باشه، روحیه کار با اعضای تیم رو داشته باشه، انتقادپذیر باشه، دائماً درحال یادگیری باشه، خطاهاش رو بپذیره، از خطاهای گذشتهاش استفاده کنه و براش تجربه بشه، خودش رو خوب شناخته باشه، بلد باشه نکات مثبت و منفی همتیمیش رو شناسایی کنه و از اون نکات و عملکردهاش درست استفاده کنه، بلد باشه ارتباط بگیره، خودشو نگیره، ادبیات گفتاری یکسانی داشته باشه، منظم باشه، برای خودش و یادگیریش وقت بزاره، عاشق کارهایی باشه که تحویل میگیره، حلال خور باشه، خلاق باشه، از زمانش درست استفاده کنه، پر انرژی کارش رو شروع و تموم کنه و در پایان حواسش به رشد خودش و واحدی که در شرکت تحویل گرفته باشه. جوری باشه زمانی ک از شرکت خواست بیاد بیرون ردپاش تا ماه و سالهای بعد بمونه. البته ردپای مثبت نه گندکاریاش!
و اما مدیر خوب، مدیریه که خودش یه پا اوستا تو منابع انسانی باشه، آدمشناس خوبی باشه، ظرفیتهای طرف مقابل رو خوب شناسایی کنه، قابل اعتماد باشه و اعتماد کنه، خوشبین باشه، کارهارو درست تقسیم و محول کنه، برای کارمندش وقت بزاره، به پیشرفتش کمک کنه، حواسش به امور مالی و معنوی کارمندهاش باشه. موفقیتهارو جشن بگیره، بجاش هم تشویق کنه و هم تنبیه، ارتباط خوبی رو بین اعضای تیم برقرار کنه، تا جزئیترین مسائل وارد نشه، خوب گوش بده، پشت کارمندش باشه و هواشو داشته باشه، مدرکگرا نباشه، در تصمیمگیری قاطع باشه، محل کارش رو سودآور کنه، با دقت استخدام کنه و از اخراج نترسه، تواناییهای مدیریت تیم رو در خودش توسعه بده، مسئولیت عملکرد کلی شرکت رو بر عهده بگیره، مربی خوبی باشه و موفقیت و عملکرد شرکت رو در جلسات ماهانه گوشزد و برای عملکرد کلی تیم KPI تعیین کنه.
اینا تنها یکسری از خصوصیاتی هست که من میدونم و در مترو نشستم یادداشت کردم! شما هم اگر مدیر هستید و یا کارمند، اگر تجربهای دارید که من ننوشتم و یا از نظر شما مهم هست و باعث این میشه که دیگران یاد بگیرن، حتما در کامنتها بنویسید.