بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام علیکم و هدایته و انواره
در این میانه اگر مدام خودمان را بر حق ندانیم و کمی شک کنیم، به دنبال ریشههای مشکلات میگردیم تا آنها را جبران کنیم، در دولت و ملّت دنبال راهکارهایی میگردیم تا یک بحران را مدیریت کنیم. امّا حتّی اگر به این سطح از روشنفکری (به معنای واقعی) برسیم، باز هم در یافتن علّل رخداد یک واقعه از یک چیز غفلت میکنیم، خودمان. طبعاً برای انسان خیلی سخت است که بخواهد بپذیرد که برای مدّتی طولانی اشتباه کرده است. عقیدهای نادرست داشته و کرداری غلط بروز داده. امّا اگر هر حرفی بخواهد جامهی عمل به خود بپوشد و ارزش بیابد، تنها از گویندهی خود آن حرف میتوان در ابتدا توقّع داشت. پس در این بحران و تمامی دیگر بحرانها شاید نخستین بازخواست به سوی ما بازگردد.
پس خدایا! ای آمرزندهی گناهان بزرگ. ای هدایتگر تمام هستی. ای آنکس که دوریات بدبختی است. ای آنکه مولای تمام انس و جنّی . ای آن که حمد و شکر و استغفار را به یادمان میآوری. ای آنکه عیبها را میپوشانی و لغزشهایمان را اصلاح میکنی. ای آنکه مرکز توجّهی جز تو سودی ندارد، ببخش ما را اگر کوتاهی کردیم. اگر سر در زندگی خودمان بود در حالی که دختری بیآنکه محبّتت در دلش بنشیند بزرگ شد. و فرزندی بیآنکه بفهمد گناه کرد و تیرگی بر دلش نشست. خدایا ببخش اگر میتوانستم دست بندهایات را بگیرم و از گناه دورش کنم و نکردم. اگر میتوانستم با حوصله با دختری در اتوبوس صحبت کنم و عشقت را در دلش بنشانم و نکردم. اگر میتوانستم پسری را از دغدغهی شهوات دور کنم و لذّت همنشینیات را در کامش بچشانم و نکردم. اگر خودم نیز از معصیتت دور نشدم و عشقت در دلم ننشست و همنشین تو و اولیائت نبودم. که چگونه هدایتگر باشم به هنگامی که خود از هدایت واماندهام. خدایا ببخش اگر میتوانستم در نمازی با حضور قلب تو را بخوانم و نخواندم و اگر میتوانستم در باب شبهات امروزهی جوانان مطالعه بکنم و نکردم. خدایا ببخش اگر مهربانی نکردم و حتّی به اندکی کینهی دیگران در دل گرفتم. آنکس که کینه و حسد در دل دارد، چگونه خیرخواهانه امربه معروف و نهی از منکر کند. خدایا ببخش اگر بدخلق بودم و پی اصلاحش برنیامدم. آنکه با بدخلقی به دین بخواند که بهعکس از آن دور کرده است. خدایا ببخش اگر ....
پیشتر میپنداشتم که گناهان بر دو قسمند: شخصی و اجتماعی. شخصی را همان گناهانی میدانستم که اثری بر دیگران ندارد و حسابش با خداست (همچون ترک نماز یا خودارضایی یا ...). و اجتماعی را همان گروه که دیگران را درگیر میکند و در فقه حکومتی دارای حدّ یا تعزیر است (همچون دزدی، رشوه یا نشر محتوای مبتذل). امّا گذشت تا فهمیدم گناهان که هیچ، بلکه آن بیاحتیاطیهایی که در حق بدنم و روحم روا میدارم (به مانند آسیب رساندن به دستم یا اهمالکاری برای انجام وظیفهام) نیز مرا برای ادای حق خدا ضعیف میکند. زمینهها و مقدّمههای آن اگرها را باید از پیش میچیدم. به هر حال هر تغییر از اقرار به اشتباه بودن رویهی کنونی آغاز میشود. پس خدایا ببخش اگر از دینت چیزی را میدانستم و نشرش ندادم.
خدانگدارمان (از فتنه و گناه و بلا و کوتاهی)