سامان زابلی زاده
سامان زابلی زاده
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

مدیران کوتوله و عواقب انتصاب آنها

مدیران کوتوله و عواقب مخرب انتصاب و به کار گیری آن ها
مدیران کوتوله و عواقب مخرب انتصاب و به کار گیری آن ها


حتما در مورد کوتوله پروری در سازمان ها مطالبی خوانده اید. نتایج انتخاب مدیران کوتوله یا فاقد شایستگی مدیریتی چیست؟

مروری کنیم بر موضوعات منشا قدرت و اختیار؛

قدرت و اختیار در سازمان ها معمولا از جایگاه های رسمی منشا می گیرند. مثلا مالک یا سهامدار در هر صورت قدرت و اختیار دارد، فارغ از تحصیلات و تجربیات و ...

مدیرانی که با حکم و مصوبه مراجع تصمیم گیرنده به مناصب سازمانی منصوب می شوند هم دارای قدرت و اختیاراتی هستند، مثل مدیرعامل که منصوب هیات مدیره است یا مدیران واحدهای سازمانی که منصوب مدیرعامل هستند و به همین ترتیب روسا و سرپرستان ...

اما،

اما در واقعیت، مفاهیمی مثل مقبولیت هم به صورت بسیار جدی در جریان انجام امور موثر هستند.

مثال: معمولا در کارگاهها و فعالیت های تولیدی و صنعتی که به مهارت نیاز دارد، کارگران از سرپرست کارگاه در قالب نوعی از روابط استاد و شاگردی تبعیت می کنند، یعنی از سرپرست به عنوان استاد با تجربه تبعیت می کنند.

در سازمان ها هم میبینیم که بعضا کارکنان در پچ پچ های بین خودشان و گروههای غیر رسمی یا همان ارتباطات دوستانه ای که دارند، فلان مدیر را فاقد شایستگی و سواد و تجربه متناسب با مسئولیت مربوطه می دانند.

از نظر این گروه، آن مدیر، فاقد مقبولیت - نه به معنای دوست داشتنی بودن، بلکه به معنای قابل پذیرش بودن - است.

در این صورت، چند اتفاق احتمالا رخ خواهد داد:

  1. عدم پذیرش تمام و کمال دستورات، و انجام نیم بند دستورات و کارها و یا انجام کارها بر اساس صلاحدید خود نیرو و بدون توجه به منویات مدیر
  2. کاهش انگیزه و تمایل به مقابله با مدیر و در نتیجه، افزایش اصطکاک در سطوح سازمانی
  3. تمایل به خروج از سازمان توسط آن دسته از کارکنانی که خود را دارای تجربه و مهارت و دانش می دانند و کار کردن در زیر مجموعه آن مدیر را دون شان خود می دانند.

این موارد بیشتر در زمان انتخاب مدیران به اصطلاح کوتوله، بروز می کند.

خطای مدیران ارشد در انتخاب مدیران کوتوله، که معمولا نتیجه بعضی از موارد زیر است:

  1. تمایل به گماردن افراد "بله، چشم قربان گو" در سمتهای مدیریتی
  2. عدم درک تفاوت مدیر و مُبصِر توسط مدیریت ارشد سازمان که منجر می شود بجای مدیر که باید سازماندهنده، هدایت کننده، برنامه ریز، کنترل کننده برنامه ها و تصمیم گیرنده باشد، افرادی را انتخاب می کند که بیشتر در نقش مبصر، کنترل گر اعمال و رفتارها ظاهر می شوند.
  3. رفاقت ها و ارتباطات غیر رسمی مدیر ارشد با مدیر زیرمجموعه
  4. منافع شخصی

با انتخاب این قبیل افراد، عموما شاهد عدم اتخاذ تصمیمات و عدم اجرای برنامه های رو به جلو در واحدها هستیم و با دست خود، به تسریع خروج کارکنان شایسته، متخصص، دارای شان و شخصیت کمک می کنیم.

کارکنان عربده کش و قُلدُر، لزوما مدیران شایسته ای نخواهند بود، ولو اینکه بتوانند با اعمال بگیر و ببندها، واحد یا مجموعه تحت نظر خود را در ظاهر منظم و مرتب و تحت کنترل نشان دهند.


از انتخاب افراد خوش فکر، متخصص، با تجربه، دارای شان و شخصیت و جایگاه، نترسیم. دست کم این افراد در جذب متخصصین و شایسته ها، حتما یک یا چند قدم از مدیران کوتوله جلوتر هستند.

مدیریتکوتوله پروریمنابع انسانیمدیریت استراتژیکشایسته گزینی
کافه کسب و کار سامان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید