ذهن انسان کارکرد فریب کارانه ای دارد، گذشته ها را پالایش می کند، درد و رنج هایش را در پستویی پنهان می کند و تنها یک بازنمایی شاد و شیرین را از آنچه بر ما گذشته پدیدار می کند؛ همان چیزی که این روزها بازارش حسابی داغ است و به آن «نوستالژی» می گویند. این کارکرد فریب کارانه موجب می شود همه نگاهی زیبا و ویترینی به گذشته ها داشته باشند؛ برای مثال در چندسال اخیر بازار نوستالژی بازی با دهه ۶۰ شمسی خیلی داغ است. خود دهه شصتی ها این سال ها را همیشه در ترس و واهمه جنگ، موشک باران، زندگی کوپنی، صف نفت و کپسول گاز و مسائلی از این دست می بینند؛ چیزی که به هیچ وجه آن قدر زیبا نبود که حتی بتوان آن را فروخت. اما حالا از برنامه سازی تلویزیون تا طراحی داخلی کافه ها و هزارویک محصول دیگر را صرفا به مدد همین کارکرد فریب کارانه مغز به عنوان نوستالژی دهه ۶۰ و با یک «یادش بخیر» به من و شما می فروشند. ما هم لابد خوشحالیم بابت چیزی پول می دهیم که یادآور سال هایی است که عزیزانمان تکه تکه شدند. البته که با این مطلع این می تواند یادداشتی باشد علیه نوستالژی! اما آنچه اینجا قرار است به آن بپردازیم، نه درباره رفتارهای امروزمان است که نگاهی به آینده دارد و درباره آن چیزهایی است که سال ها بعد قرار است برایمان اتفاق بیفتد. شکی وجود ندارد که همه ما که این روزها در حال نفس کشیدن و زندگی کردن در این دنیا هستیم در یکی از حساس ترین مقاطع تاریخی قرار داریم. البته که ما به واسطه ایرانی بودنمان همیشه تجربه زیستن در «برهه حساس کنونی» را داریم، ولی قبول کنید که سلسله رویدادهایی که بر ما انسان های خاورمیانه ای از ابتدای سال ۹۸ رفت و در نهایت مصائب مان به یک همه گیری جهانی تبدیل شد، چیزی بیشتر از تجربه هایی است که تا پیش از این داشتیم. از این جهت بسیاربسیار مهم است که به عنوان شاهدان این روزها، کسانی که این ایام را زندگی می کنند و هر روز تجربه هایی از درد و رنج را در این روزها دارند وظیفه خودمان به عنوان شاهد را دقیق و درست انجام دهیم. برای آنکه سال ها بعد در دام ذهن فریب کارمان نیفتیم و بگوییم «یادش بخیر اون سالی که همه قرنطینه شدیم»، لازم است که این روزها را ثبت کنیم. همه ما تا پیش از این تجربه هایی از ثبت خاطرات روزانه داشتیم و داریم؛ تجربه هایی از کودکی، کارهایی که برای کلاس های نویسندگی انجام می دادیم و تلاش های نافرجام دیگر، اما شاید هیچ وقت این مسئله به این اندازه این روزها برای ما اهمیت نداشته. خاطره نوشتن در روزگاری که نه رنج و اندوه ارزشمند و بزرگی داریم و نه شادمانی بزرگ تری شاید موضوعیتی نداشته باشد. اما در این روزها چه؟ حالا که ما از تجربه کنندگان یکی از دردناک ترین رویدادهای بشری هستیم چه؟ این روزها باید مراقبت های فراوانی از خودمان و اطرافیانمان انجام دهیم. در کنار همه چیزهایی که چند ماه پیش در برنامه زندگی مان نبوده و حالا بخشی از روتین روزانه مان شده، بد نیست یک دفترچه یادداشت، یک پوشه در لپ تاپ یا یک وبلاگ جدید برای ثبت رویدادهای این ایام هم راه بیندازیم.