سید محمد علی بهشتی نژاد
سید محمد علی بهشتی نژاد
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

یه انشای خز از خزون یا...

خوب راستش جلسه اول انشای امسال بود و

آخرش دبیربا کلی تمهیدات امنیتی راجب انواع انشا و شکل و صدای جر خوردن کاغذای مختلف،

موضوع داد :(پاییز)


حالمو گرفت،یه موضوع خز و مسخره که احتمالن باید از خس خس برگا می نوشتیم و دبیرهم توی یک زنگ بیست وپنج نوع مختلف تعریف وتشبیه های تکراری و یکی از یکی خز ترو ضایع تر و حوصله سربر تر می شنید و چرت می زد.

تصمیم گرفتم با سلاح فکرم به جنگ روزمرگی {1}و تکرار انشا های بدون حرف تازه، برم و حاصل این شد:

(پاییز میاید که مرا مبتلا کند...
پاییز می آید که مرا مبتلا کند... .گاهی در پس بعضی کلمات ،جمله ها نهفته است.پاییز ،ازجمله این کلمات است که مارا در افکارمان غرق کرده وتنها رها می کند...
  • به محض شنیدن واژه ((پاییز))،خزان به ذهن خطور ؛قصه پژمردگی و جدایی برگ ها از درختان.رخت بر بستن برگ ها از درخت ها ،تداعی کننده جدایی ،فانی بودن و محدود بودن فرصت هاست.((کل من علیها فان))رسم روزگار این گونه است ؛شاید کمتر از شش ماه از خودنمایی درختان با برگ ها و نوشکوفه هایشان می گذرد؛لیکن حالا... . عمر همین است ،پستی و بلندی دارد و فراز و نشیب ،اما نباید فراموش کرد فانی است و کم تر از چشمی به هم زدن اجلّ سر می رسد.
  • پاییز شروع است ؛شروع سرما.سرمایی که به زمستانی می انجامد ،سرمایی که منجر به ریزش برگ ها،کوچ پرنده ها و یخ زدن آب های خروشان می شود.گوییا ایاز(باد زمستانی)روح طبیعت را مکیده است؛ولی همین ایاز که از پاییز پا میگیرد ودر زمستان به بلوغ می رسد ،در نهایت جای خود را به صبا می دهد.یعنی علی رغم ماهیت سرد وبی روحش ،نوید گرما و نشاط را یدک می کشد.((ان مع العسر یسرا))سرمارا سپری کردن با امید بهار میسر می شود ،بدینسان(انتظار) راحت می شود .چه بسا درختان هم،به امید دوباره دیدن شکوفه ها،دوباره شنیدن صدای پرنده هاو دوباره بالیدن به ابهت برگ هایشان ،زنده می مانند.
  • الا ای حال،پاییز ها می آیند و می روند و جدایی هارا ،امید بهار مسکن است.((فاعتبروا یا اولی الابصار ))
    ای صاحبان خرد و بینش !چه برای شما ماند؟!درخاطر من پاییز به کلاس درس می ماند:درس جدایی...درس خالی بودن غرور...درس امید داشتن....درس هدف داشتن...و درس... .

راستی !پاییز برای تو چطور ماند؟

.)

نمی گم انشام خیلی شاخ بود، ولی حرف تازه داشت،حرف تازه ای که برای خودم جالب بود که تاحالا به این طرز نگاه به پاییز فکر نکرده بودم.

واین فکر بود که برای من یه باب جدید باز کرد.

دنیایی که با فکر کردن می تونست بهتر باشه....
پ.ن:حتما اولین پستم رو بخونین.

____________________________________________________________________

رجوع کنید به:پست اول،یک تذکر به خودم.

خاطرهتفکرپاییزمتفاوتانشا
بارقه های ذهن من _____ بدون شرح...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید