ازدواج و زندگی مشترک رویدادی است که همه ما بعد از یک دوره در زندگی شخصی و رسیدن به شرایط مشخصی، به آن فکر میکنیم. اما در کنار مزایای و شیرینیهای بیشماری که در این رویداد نهفته است نقاط تاریک و ترسناکی نیز وجود دارد. برای داشتن یک شروع، ادامه و پایان زیبا و آرامش بخش در این مسیر، نیاز است تا عاقلانه فکر کنیم و منطقی تصمیم بگیرم. هدف من در این مقاله این است تا مطالعات خودم رو در این حوزه با شما به اشتراک بزارم تا به این ترتیب به خودم و شما کمک کنم تا یک زندگی سالمتر داشته باشیم.
قبل از این که بخواهیم درباره کارهایی که باید برای داشتن یک رابطه موفق انجام داد، صحبت کنیم بهتر است در مورد کارهایی که نباید انجام داد صحبت کنیم. هیچگاه به خاطر فشار دیگران و یا احساس تنهایی و بدبختی، تن به ازدواج ندهید. یادتان باشد تنها دلیل برای بودن درکنار کسی این است که از بودن در کنار او، احساس آرامش و حال خوب داشته باشید. به همین سادگی !. اگر غیر از این باشد به احتمال زیاد رابطه بعد از مدتی با شکست روبهرو میشود. دلایل زیر نیز همگی از مواردی است که نباید تنها به خاطر وجود آن تن به ازدواج بدهید :
داشتن یک رابطه شاد و پایدار برای هر دو طرف نیازمند تحسین عمیق و خالص هر یک از طرف مقابل است. عشق به تنهایی خنثی است چرا که هم میتواند سالم و هم ناسالم باشد، هم میتواند کمککننده و مضر باشد. بنابراین کاملا به این بستگی دارد که هر یک از دو طرف چرا و چگونه به دیگری عشق میورزند و از او از عشق میگیرند
هر روز زندگی مشترک سرشار از عشق و احساسات نیست و نخواهد بود اینها خرافاتی است که تنها سبب شکست می شود. اگر دو فرد با این دیدگاه وارد رابطه شوند، در اولین روزی که سختیها و مشکلات به سراغشان بیاید و آن عشق و احساس سرشار اولیه دیگر نمایان نباشد، دو نفر به این نتیجه میرسند که رابطه تمام شدهاست و باید از آن خارج شوند. واقعیت این است که روزها و هفتههای زیادی در مسیر زندگی مشترک وجود دارد که ممکن است به خاطر مشکلات و گرفتاریهای گوناگون، آن فضای رمانتیک اولیه وجود نداشته باشد. حتی ممکن است یک روز صبح روی تخت کنار همسرتان بیدار شوید و به خود بگویید اهههه باز من که اینجام !!!. اما این کاملا طبیعی است و بعد از عبور از مشکلات با کمک هم و در کنار هم دوباره همان عشق سرشار اولیه شما را دربر میگیرد و چنان همسرتان را دوست خواهید داشت که فکر میکنید قلبتان گنجایش این حجم از احساس را نداشته باشد. عشق به تنهایی تلهای است که سبب میشود تا دو نفر از اشتباهات و تفاوتهای هم غافل شده و وارد یک زندگی مشترک شوند. این عشق سرشار و کودکانه اولیه، تنها برای چند سال باقی میماند و این احساس که چشمان معشوقتان همچون ستارهای است که به بهشت نور میدهد بعد از مدتی کنار میرود !!! و این موضوع برای همه رخ میدهد بدون استثنا. بنابراین ، پس از این زمان، باید بدانید که خود را با انسانی که واقعاً به او احترام میگذارید و از بودن در کنار او لذت میبرید ، متصل کردهاید، در غیر این صورت اوضاع تاریک و سیاه خواهد شد. عشق واقعی تعهد به یک فرد بدون در نظر گرفتن شرایط کنونی، است. این تعهد به فردی است که شما میدانید قرار نیست همیشه شما را شاد کند و یا همواره تکیهگاه شما باشد چرا که نیاز است در زمانهای مختلف شما او را شاد کنید و تکیهگاه محکمی برای او باشید. این نوع عشق بسیار محکمتر است. خوشبختی یعنی هر روز که از خواب بیدار می شوید تصمیم بگیرد شریک زندگیتان را دوست داشته باشید با همه خوبیها، بدیها و زشتیها. بعضی روزها نیاز است تا برای این حس مبارزه کنید اما بعضی روزها شما احساس میکنید خوشبختترین فرد روی کره زمین هستید. اگر تنها به این دلیل وارد رابطه میشوید که هر روز به شما عشق بورزد و محبت کند بدانید که این یک بلیط یک طرفه به سمت یک زندگی سمی خواهد بود چرا که این امر عشق شما را شرطی میکند. شما همسرتان را دوست خواهید داشت به شرطی که به شما کمک کند. تا وقتی که به شما عشق بورزد به او عشق خواهید ورزید و تا وقتی که شما را خوشحال کند، او را خوشحال خواهید کرد.
مهمترین فاکتور برای یک رابطه موفق نه جذابیتهای جنسی، نه ظاهر و نه حتی اهداف و اعتقادات مشترک است. ممکن است زمانهایی باشد که شما حس عاشقانهای به شریک خود نداشته باشید و این یک واقعیت است اما هرگز نمیخواهید احترام متقابل نسبت به شریک خود را از دست بدهید. اگر این احترام از دست برود دیگر باز نخواهد گشت. هر چند گفتوگو منظم، باز و صادقانه بسیار مهم است اما به یقین طرفین ممکن است زمانی با تضاد و تعارض روبهرو شوند که کاملا اجتنابناپذیر است. در این زمان تنها چیزی که میتواند شما و شریک زندگیتان را حفظ کند احترام متقابل، اعتماد کامل به هم(گاه بیش از اعتماد به خودتان) و ایمان به این که همسرتان بهترین کاری را که از دستش برمیاید انجام میدهد، است. البته باید توجه داشت که شرط لازم برای رسیدن به این احترام متقابل در درجه اول احترام به خود است. اما این احترام چه مصادیقی دارد :
(ادامه دارد ...)