sanaz emadi
sanaz emadi
خواندن ۳ دقیقه·۱ ماه پیش

جنگجو بودن: مشت زدن یا مشت خوردن؟

چندروز پیش داشتم فیلم black phone 2021 رو می‌دیدم و حقیقتش فکر نمی‌کردم که از یک فیلم هیجان انگیز/ترسناک بتوانم به همچین نکته اخلاقی ای برسم. نکته ای که شاید این روزها و در کل در روند زندگی خودم بسیار به رسیدن بهش نیاز داشتم. اینکه معنی و تعریف جنگیدن و جنگجو بودن واقعا برای ما چی هست؟ آیا اصلا تعریف خاصی در فرهنگ ما دارد یا نه؟ آیا جنگجو بودن به همیشه مشت زدن و حمله کردن محدود میشود یا خیر؟ اصلا آیا میتوان به یک مفهوم ثابت در خصوصش رسید یا مثل عشق محکوم به چندمعنی و مفهوم بودن است؟

در این فیلم (spoiler alert) پسربچه ای نقش اصلی را دارد،که کل زندگی اش همیشه در مقابل قلدر بودن های پی در پی همکلاسی هایش، سکوت کرده، کتک خورده و بیشتر مواقع هم سعی در فرار داشته است. خلاصه بگویم، به قول دوست نزدیکش، او باید یکی از این روزها برای خود ایستادگی میکرد و حقش را میگرفت...
جدا از بقیه خط داستان برسیم به سکانسی که باعث شد فکر نوشتن این مطلب به ذهنم خطور کند؛

پسر بچه، در صحنه ای مجبور است از خودش دفاع کند تا زنده بماند، در این صحنه با روح دوست صمیمی اش که بالاتر هم به او اشاره کردم ارتباط برقرار میکند ( فیلم ترسناک است و استفاده از روح و... اجتناب ناپذیر !)او که پسری قلدر و دعوایی بود به پسربچه داستان ما میگوید که باید مشت بکوبد، دعوا کند و به هر شکل جان خودش را نجات دهد! پسر داستان ما اما، میگوید که نمیتواند چون همیشه دوستش جنگجو بوده و خودش هیچوقت نجنگیده است!

اینجا همان نکته مدنظر من شکل میگیرد؛ دوستش میگوید که جنگجو بودن هردو مشت خوردن و مشت زدن است و به او میگوید که تو هم جنگجو هستی چون هر بار بعد از هر دعوا و اسیب دیدن از جایت بلند شدی و دوباره سرحال شدی و با تمام زخم هایت باز هم به راه رفتن و روند زندگی ات ادامه دادی...

شاید مدت ها پیش فکر میکردم که برای جنگیدن برای زندگی، باید حرکات عجیب و غریبی زد. باید با دنیا سرشاخ بود و تمام رفتار، حرکات و سر و وضعت بیانگر جنگجو بودن و مقاوم بودنت باشد. ولی اکثر مواقع اینطور نیست. گاهی همین که بعد از حادثه، مشکل و گردباد زندگی دوباره سرپا میشویم، حتی اگر سال ها طول بکشد، یعنی با بیشترین توان خود جنگیده ایم. بله قبول دارم گاهی باید با مشکلات مستقیما روبرو شد و مشت کوبید، ولی گاهی نه لازم است و نه ممکن! گاهی تنها اثر جنگیدن در ما در مشت خوردن، صبر کردن و دوباره سرپا شدن است. وقتی میخواهید با تمام وجود زندگی کنید، باید توان مشت خوردن و مشت زدن را تواما باهم داشته باشید. چون زندگی هیچوقت همیشه حمله یا همیشه دفاع نیست. زندگی ترکیبی شیرین و در عین حال تلخ و شور و ترش از تمامی چالش هاییست که باید به جان بخرید و یاد بگیرید که در زمان مناسب حرکت مناسب را از خودتان نشان دهید. ولی تا آن موقع؛

اگر این روزها در مرحله ای هستید که حس میکنید مشت میخورید و اشتباها فکر میکنید جنگجو نیستید، باید بگویم که بسیار و مطلقا اشتباه میکنید... شما در این لحظه شاید باید این مشت هارا با تمام جان خود حس کنید اما بلد باشید در این گام از جنگ به موقع و در زمانی که آماده بودید از جای خود بلند شوید، محکم، سلامت و با تمام قوا به مسیر خود ادامه دهید.

چون شما، یک جنگجوی تمام عیار هستید :)

هیجان انگیززندگیجنگجوقدرتخودشناسی
معمار، نیمچه نویسنده و علاقمند به تولید محتوا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید