سانیا علی نژاد
سانیا علی نژاد
خواندن ۴ دقیقه·۶ ماه پیش

با خانواده‌ی ناسازگارمان چه کنیم؟

همه‌ی ما این رو خوب می‌دونیم که هیچکس 100 درصد حرفاش درست نیست. خصوصا اگر یه دختر 16 ساله‌ی به بلوغ نرسیده باشه که توی وبلاگش پستای خزعبلات بزاره. درست مثل من!


ولی دوست دارم نظر خودم رو براتون بنویسم تا شاید شما هم مسیرتون عوض بشه، هر آدمی تویِ زندگیش هدف خودش رو داره. ما همه انسانیم و با همدیگه مدام تبادل داریم. از تبادلات احساسی و اجتماعی گرفته تا تبدلات تجاری، به هرحال ما باید از همدیگه کمک بگیریم و مهم ترین وظیفه‌ی ما توی این زندگی اینه که موثر باشیم.


البته استقلال هم خوبه، ولی تا وقتی که اون استقلال بین فردی باشه. غیر از این استقلال واقعا چیز مزخرفیه، ما همه به همدیگه نیاز داریم. کسی که استقلال رو یاد نگیره نمیتونه تعهد داشته باشه، کسایی که به ما تعهد ندارن درواقع نتونستن این تناقض رو برطرف کنن.


همون کسایی که هنوز سفر خودشناسیشون رو تکمیل نکردن! درواقع استقلال اصیل پایان این سفره، البته اگر پایانی برایِ این تعریف شده باشه.


هدف من هم اینه که همدلی داشته باشم و به بقیه کمک کنم تا رشد کنن. این خواسته‌ی قلبی منه که بخشش داشته باشم، به بقیه عشق و آگاهی بدم.


خیلی از ما یا بهتره بگم همه‌ی ما این مشکل رو با خانوادمون داریم. اینکه با اون ها متفاوتیم و این باعث شده کلی تروماهایِ مختلف داشته باشیم. با خودتون صادق باشید و آگاهانه تروماهایِ خودتون رو با آغوش باز بپذیرید.


تروما داشتن توی جامعه‌ی جهان سومی مثل ما کاملا عادیه پس بخاطر احساس شرم اون رو مخفی نکنید. چون در آخر صداقت هر دروغی رو برملا میکنه. نقطه ضعف هاتو قبول کن، تو یه احمق و بازنده‌ای! قبول کن که هیچ چیزی نمیدونی و کل مسیری که تا الان تویِ زندگیت طی کردی رو خراب کردی. هر چیزی که هستی، اون رو بپذیر!


این نکته‌ی طلایی رو یادتون باشه که یه انسان صادق در سال 40 بار تغییر میکنه و کسی که ریاکار باشه ۴۰ سال همینطوری میمونه. استقلال راهِ مناسبی برای حل مشکلتون نیست، شما در صورتی میتونید مستقل باشید که به اندازه‌ی لازم رشد داشته باشید و برایِ ادامه‌ی مسیرتون توانایی تنها بودن با خودتون رو داشته باشید. استقلال یعنی جدا شدن از دنیا، همونطور که بالا گفتم ما برای رشد کردن اول از همه نیاز به اجتماع داریم.


هیچ کدوم از ما دنبال یه زندگی عادی و معمولی نیستیم، ما دنبال معناییم. هیچ اشکالی نداره اگر زندگی کوتاه ولی معنی داری رو تجربه کنی. پس نگران طولانی بودنِ عمرت نباش! زندگی که فقط طولانی باشه ارزشی نداره وقتی که تو هیچ چیزی از خودت نداری.


ما یک بار بیشتر زندگی نمی کنیم پس حق داریم دنبال اون چیزی بریم که لیاقتش رو داریم. ما یک بار زندگی میکنیم پس بخاطر خانوادمون نباید قربانی باشیم. ما به اشتباه مسئولیت هایی که اونا داشتن رو روی دوشمون میزاریم. بزار هر کی هرطوری که میتونه خودش رو نجات بده، یا اصلا نده. به ما هیچ ربطی نداره وقتی طرف مقابل هیچ تلاشی برای خودش نمیکنه.


خیلی وقت ها مشکل ما اینه که نمیتونیم بخاطر این مشکل منبع مناسبی برای رسیدن به آگاهی پیدا کنیم. مثلا بعضی از خانواده‌هایی که سر هر چیزی بحث میکنن و تلاش نمیکنن امکاناتی رو برای فرزندشون فراهم کنن. همون خانواده‌هایی که درجه ی سخت گیریشون در حدیه که مانع از شرکت فرزندانشون در یک مهمونی و طبقات اجتماعی دیگه میشن. شاید خیلیا این رو درک نکنن. ولی این طور والدین مانع از رشد عقلی فرزندشون میشن. و چقدر این دردناکه که ما همچین طرز فکری رو توی جامعمون داریم :)


هرچقدر ذهن ما باز تر باشه دایره‌ی آدمایی که قلبا اون هارو دوست داریم بزرگ و بزرگ تر میشه. اگر ذهن ما راهِ درست خودش رو نره تویِ مسیری میوفته که آدمایِ سالم رو از زندگیش حذف میکنه. قائدتا این منطقیه، ما چیزایی رو و کسایی رو پیدا میکنیم که لایقشونیم. فقط انسان‌های آزاد میتونن با هم دوستی کنن.


هنوز کلی تروما هست که باید درباشون صحبت کنم. شاید اگر فرصتش باشه و شما مایل باشید دربارشون پادکست بسازم. خانواده‌ی ما تموم دارایی ماست، همونایی که باید با همدیگه پیشرفت کنیم و کنار هم باشیم. ولی چون همیشه ساکنن و حتی مدام دارن پسرفت میکنن ما نمیتونیم لذت این زندگی موفق و شاد رو بچشیم.


پس باقی صحبت بمونه برای بعد، در کل سعی کنید با توجه به شرایط خودتون مشکل خودتون رو حل کنید. هر طوری شده برای خودتون تلاش کنید، زندگی یک بار مصرفه و ما همه لایق یه بار تجربه‌ش هستیم.


اگر همه‌ی آدما گند میزنن پس توام اشتباه میکنی. هر وقت احساس کردی حالِ دلت خوب نیست، قلم رو بده دست قلبت و هر چقدر دلت خواست از خودت اینجا برام شکایت کن. من اینجام تا دردِ دلش رو تسکین بدم.

زندگی موفقاستقلالمشاوره خانوادهذهن آگاهی
اینجا اتاق درد و دله و چیزی جز همدلی وجود نداره ... .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید