هویت ات رو چی میسازه؟ چی رو اگر از دست بدی٫ بی من میشی؟ بی چیز میشی؟ گم میشی و سردرگم؟
تکلیف روز دوم #پیک_نوروزی ام پیدا کردن ابعاد هویتیم هست.
ما هر روز کارهای مختلفی رو انجام میدیم و برای چیزای زیادی زمان میگذاریم. برای من اون چیزایی که براشون زمان صرف میکنم٫ یه سرِ نخ هست از ابعاد مختلف هویتم. اینکه من امروز چه قسمتهایی از هویتم رو دارم آبیاری میکنم که منِ فردام رو بسازه؟
در سال گذشته٫ در طول هفته یه زمان خوبی رو برای خودشناسی گذاشتم٫ گذاشتم روی فکر کردن به اینکه کی ام؟ کجام؟ از کجا اومده ام؟ آیا میشه یه تئوری نوشت در مورد ریشه رفتارهای انسانی و مپ کرد رو زندگی آدم؟ ارزشهای زندگیم چین؟ هسته زندگیم چیه؟ برای چی اینجام؟ خیلی زمان گذاشتم تا از گمگشتگی تا حدودی خارج شدم. الان میفهمم شاید این بخش بزرگی از هویتمه. جستجوگری٫ فلسفیدن و به دنبال حقیقت بودن. یعنی اگر یه روز مشغله های زندگی باعث بشه٫ من روی این قسمت از هویتم وقت نگذارم٫ ممکنه خیلی زود بی من بشم و خودم رو گم کنم. اینجاس که اهمیت اون زمان خود با خود مشخص میشه. زمانی که هر روز من در جهت شناخت خودم و سیر در جهان درونم صرف میکنم و با حقیقت محض مرتبط میشم.
یه بخش دیگه ای من در روز براش زمان صرف میکنم٫ زمان برای رشد حرفه ایم در کار هست. کارم خیلی نیازها ازم تامین میکنه. کارم٫ نیاز به پول٫ نیاز به استقلال٫ نیاز به عزت نفس٫ نیاز به رشد و یادگیری و نیاز به اثرگذاری و خدمت رو در من تامین میکنه. من کارم رو دوست دارم و چالشهای کاریم رو منبعی برای یادگیری و رشد میبینم. بخش دیگه ای از هویت من دانشمند بودن هست. (نمیدونم دانشمند کلمه درستی هست یا نه اما کلمه بهتری پیدا نکردم).
یه بخش دیگه ای که من در روز براش وقت میگذارم٫ ارتباط همسری هست. من خیلی برای زندگیم تلاش میکنم و خیلی بهش فکر میکنم. همسرم واقعا significant other ِ من هست. بخشی از هویت من در همسری خلاصه میشه.
یه بخش مهم دیگه هویت من٫ ورزشکار بودن و سالم بودن هست. این بخش در سال گذشته خیلی لطمه خورد و هر روز٫ بی اغراق هر روز به این فکر میکنم که چقدر این بدنی که من توش هستم و این شیوه زندگی از لحاظ ورزش چقدر شبیه خودِ من نیست. بطور جدی باید برای این بخش از هویتم که به نوعی هویت ظاهری و هویت شخصیتی هست رو کار کنم.
یه بخش مهم هویتی من٫ دوست بودنه. من دوست افراد معدودی هستم. این دوست بودن بهم احساس تعلق خاطر و اثر گذاری میده. اگر دوستی در زندگی نداشته باشم واقعا اذیت میشم.
بخش دیگری از هویت من دختری و خواهری و خالگی و عمگی هست. گرچه زمان خیلی زیادی رو براش نمیگذارم. یعنی هر روز یک زمان مشخصی براش نمیگذارم٫ اما برای این مساله در طول هفته زمان میگذارم. این بخش هویت برام تعلق خاطر٫دوست داشته شدن٫ امنیت و اثرگذاری میاره.اگر این بخش از هویتم رو از دست بدم٫ بی من نمیشم اما ممکنه دچار بحران بشم.
بخش دیگه ای که در روز براش وقت میگذارم٫ نظم است. مرتب بودن و زیبا بودن خونه٫ بهم احساس خوبی میده و نیازم به شفافیت و وضوح و نظم رو تامین میکنه.علاوه بر این برنامه ریزی و مشخص بودن برنامه برای کارهای زندگی برام مهمه و برام خیلی وضوح میاره. بخشی از هویت من مرتب بودن هست٫اگر این مرتب بودن رو ازم بگیرن٫ بی من نمیشم اما ادامه زندگی برام سخت میشه.
من در طول روز برای قسمتای دیگه ای هم وقت میگذارم که از نظر خودم مفید نیستن٫ مثل دیدن فیلم و سریال و گشتن تو شبکه اجتماعی. دوست ندارم اینا بخشی از هویتم بشن چون جز فراغت و گاهی احساس ارتباط٫ چیز زیادی برام ندارن. بلکه ازم چیزای بیشتری رو میگیرن. باید ببینم برای رفع چه نیازهایی هست که من برای شبکه اجتماعی و تکنولوژی اینقدر وقت میگذارم.
پشنهادم اینه که شمام بشینید ابعاد مختلف هویتتون رو پیدا کنین. ببینید چی شما رو میسازه؟ چی رو از شما بگیرن٫ شکا بی چیز میشین؟ اصلا ابعاد هویتی دارید؟
اینم از روز دوم پیک نوروزی