ویرگول
ورودثبت نام
Sara Najarbashi
Sara Najarbashi
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

من با تو همدردم رفیق

سر شب داشتم متنی رو می خوندم در مورد تجاوز
چیزی که این روزها خیلی بیشتر از قبل به گوش می رسه .
زنان ودختران کشورم امروز جرات این رو پیدا کردن تا از گذشته ای حرف بزنن که قطعا براشون خوشایند نبوده و نیست.این اتفاق امر بزرگی رو رقم میزنه اگر ما پشت این آدمها بایستیم.

بدون شک ، درد ور نج ادمها بعد از این اتفاق، برای همه قابل درک نیست ؛اما چرا فضایی ایجاد نکنیم برای اینکه، اگر روزی کسی قربانی شد ،جرات حرف زدن پیدا کنه .
چرا اجازه نمی دیم ادمها بیان ودردشون رو فریاد بزنن، بدون ترس از اینکه انگشت اتهام سمتشون باشه؟

چرا کسی که تو این اتفاق گناه کار نیست رو محکوم می کنیم؟ وقتی میخواد قدمی برای بهبود حال واوضاع روحیش برداره برای چی سد راهش میشیم؟
چرا روزنه های امید ادمهایی که رو می تونن، با شکستن سکوتشون وباز خواست از متجاوز ، زندگی رو برای خودشون، دختران و زنان نسل های بعد بهتر کنن می بندیم؟

کم نیستن زنان ودخترانی که هر روز در تمام دنیا با این موضوع درگیرند چه از سمت غریبه وچه اشنا ،اما چند نفر ازاونها جرات حرف زدن دارن؟چند نفر از همین ادمها زیر بار گناه نکردشون له میشن؟برای درک رنج وعذاب روحیشون نیاز نیست حتما تحصیلات اکادمیک روانشناسی داشته باشیم.گاهی کافی ادم باشیم

من به شخصه سال هاست که از همدلی ادمها دل بریدم.سال هاست که دیدم ،شنیدم و چشیدم طعم خنجرهایی که ادمها از پشت به هم می زنن و گاها من هم جزء همین خنجر به دست ها بودم، اما گاهی انقدرها هم سخت نیست ،اگر برای کمک به هم قدمی بر نمی داریم سنگ جلوی پای هم نندازیم.اگر همدلی نمی کنیم نمک نباشیم و روی زخم دیگران نپاشیم.
هیچوقت هیچ ادمی خود خواسته قدم برنمیداره تو همچین راهی که جز عذاب ودرد چیزی براش نداره، پس اگر درکی از تجاوز نداریم، سکوت کردن بهترین کار، چون قطعا درکی هم از حال قربانی نداریم.

زنتجاوزانسانهمدلیPTSD
مرگ یادم انداخت آرزوهامو دنبال کنم حتی به غلط
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید