شاهنامه‌خوان تازه‌کار
شاهنامه‌خوان تازه‌کار
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

داستان ضحاک (بخش اول): پادشاهی ضحاک هزار سال بود

شهرناز و ارنواز و ضحاک؛ عکس تولیدشده با هوش مصنوعی
شهرناز و ارنواز و ضحاک؛ عکس تولیدشده با هوش مصنوعی


سلام ... من سارا هستم ... علاقه‌مند به تاریخ و ادبیات و هنر ... چند وقتیه که شاهنامه می‌خونم و از اونجایی که برای پیدا کردن معنی کلمات و ابیات دچار مشکل میشم، می‌خوام هرچی پیدا می‌کنم رو اینجا برای شما بنویسم. فقط این رو بگم که من هیچ تخصصی ندارم و تازه‌کار هستم. لطفا اگر نکات بیشتری می‌دونستید یا اشتباهی توی متن‌هام بود، برام بنویسید تا اصلاح کنم.


برای مشاهده بخش قبلی شاهنامه (تباه شدن روزگار جمشید)، اینجا کلیک کنید.


نکته: فایل صوتی که در بالای صفحه هست، از این صفحه وب‌سایت گنجور (خوانش فرید حامد) برداشته شده است.


چو ضحاک شد بر جهان شهریار ... بر او سالیان انجمن شد هزار

سراسر زمانه بدو گشت باز ... برآمد بر این روزگار دراز

نهان گشت کردار فرزانگان ... پراگنده شد کام دیوانگان

هنر خوار شد جادویی ارجمند ... نهان راستی آشکارا گزند

شده بر بدی دست دیوان دراز ... به نیکی نرفتی سخن جز به راز

دو پاکیزه از خانهٔ جمّشید ... برون آوریدند لرزان چو بید

که جمشید را هر دو دختر بدند ... سر بانوان را چو افسر بدند

ز پوشیده‌رویان یکی شهرناز ... دگر پاکدامن به نام ارنواز

به ایوان ضحاک بردندشان ... بر آن اژدهافش سپردندشان

بپروردشان از ره جادویی ... بیاموختشان کژی و بدخویی

ندانست جز کژی آموختن ... جز از کشتن و غارت و سوختن


داستان پادشاهی ضحاک

این شعر در دو بخش جدا منتشر می‌شود. در بخش اول می‌خوانیم که در هزار سال پادشاهی ضحاک، بدی حکم‌فرما می‌شود و خوبی به انزوا می‌رود. این زمان، جز بدترین دوران برای ایرانیان است. دو خواهر جمشید به نام شهرناز و ارنواز به تخت پادشاهی ضحاک برده می‌شود و ضحاک آن‌ها را از آن خود می‌کند (در تصحیح مسکو و شعری که من در کتابم دارم، شهرناز و ارنواز دختران جمشید هستند. اما در بیشتر روایات، نوشته شده که خواهران جمشید بوده‌اند.)


فرایند تغییر پادشاهی ایران تا زمان ضحاک
فرایند تغییر پادشاهی ایران تا زمان ضحاک


معنی ابیات شعر پادشاهی ضحاک هزار سال بود

چو ضحاک شد بر جهانْ شهریار ... بر او سالیانْ انجمن شد هزار

ضحاک روی تخت پادشاهی نشست و هزار سال پادشاهی کرد.


سراسر زمانه بدو گشت باز ... برآمد بر این روزگار دراز

زمانه بر وفق مراد ضحاک شد و این دوران بسیار به طول انجامید.


نهان گشت کردار فرزانگان ... پراگنده شد کام دیوانگان

روش زندگی و رفتار خردمندان از میان رفت و جهان به کام دیوانگان و انسان‌های بدکردار شد.


هنر خوار شد جادویی ارجمند ... نهان راستی آشکارا گزند

ارزش هنر (فضیلت‌های اخلاقی) از بین رفت و جادوگری ارزشمند شد. صداقت از بین رفت و دروغ و دغل افزایش یافت


شده بر بدی دستِ دیوان دراز ... به نیکی نرفتی سخن جز به راز

افراد نیک در خفا مانده بودند (احتمالا اگر صحبت می‌کردند، کشته می‌شدند) و دیوان (انسان‌های بد)، بدی را آشکارا انجام می‌دادند.


دو پاکیزه از خانهٔ جَمِّشید ... برون آوریدند لرزان چو بید

دو خانم را در حالی که از ترس می‌لرزیدند، از کاخ جمشید بیرون آوردند ...


که جمشید را هر دو دختر بدند ... سرِ بانوان را چو افسر بدند

این‌ها دختران جمشید بودند. آن‌ها، از تمام دختران ایران زمین، سر تر بودند.


ز پوشیده‌رویان یکی شهرناز ... دگر پاکدامنْ به نام اَرْنَواز

این دختران همیشه رویشان را می‌پوشاندند (کسی صورتشان را ندیده بود - از چشم بیگانگان پنهان بودند). نام یکی شهرناز بود و دیگری ارنواز.


به ایوان ضحاک بردندشان ... بر آن اژدهافش سپردندشان

آن‌ها را به تخت پادشاهی ضحاک بردند و تسلیم او کردند.


بپروردشان از ره جادویی ... بیاموخْتْشان کژی و بدخویی

ضحاک آن‌ها را به نکاح خود درآورد و به آن‌ها جادوگری و کردار بد آموخت.


ندانست جز کژی آموختن ... جز از کشتن و غارت و سوختن

چرا که ضحاک جز از این‌ها (کردار بد، کشتن، غارت مردم و سوزاندن زندگی و دارایی‌شان)، چیزی بلد نبود.


برای مشاهده بخش بعدی (داستان ضحاک - بخش دوم)، اینجا کلیک کنید.
پادشاهی ضحاکشاهنامهشاهنامه فردوسیشاهنامه خوانیفردوسی
سلام. من سارام. عاشق تاریخ و ادبیات و هنر ... چند وقته شاهنامه می‌خونم و برای پیدا کردن اطلاعات، به دردسر می‌افتم. پس همه‌ی اطلاعاتی که پیدا می‌کنم رو اینجا می‌ذارم تا به بقیه کمک کنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید