سلام ... من سارا هستم ... علاقهمند به تاریخ و ادبیات و هنر ... چند وقتیه که شاهنامه میخونم و از اونجایی که برای پیدا کردن معنی کلمات و ابیات دچار مشکل میشم، میخوام هرچی پیدا میکنم رو اینجا برای شما بنویسم. فقط این رو بگم که من هیچ تخصصی ندارم و تازهکار هستم. لطفا اگر نکات بیشتری میدونستید یا اشتباهی توی متنهام بود، برام بنویسید تا اصلاح کنم.
برای مشاهده بخش قبلی شاهنامه (گفتار اندر آفرینش آفتاب) اینجا کلیک کنید.
نکته: فایل صوتی که در بالای صفحه هست، از این صفحه از سایت گنجور (خوانش سهراب سیفی) برداشته شده است.
چراغ است مر تیره شب را بسیچ ... به بد تا توانی تو هرگز مپیچ
چو سی روز گردش بپیمایدا ... شود تیره گیتی بدو روشنا
پدید آید آنگاه باریک و زرد ... چو پشت کسی کو غم عشق خْوَرد
چو بیننده دیدارش از دور دید ... هم اندر زمان او شود ناپدید
دگر شب نمایش کند بیشتر ... تو را روشنایی دهد بیشتر
به دو هفته گردد تمام و درست ... بدان باز گردد که بود از نخست
بود هر شبانگاه باریکتر ... به خورشید تابنده نزدیکتر
بدینسان نهادش خداوند داد ... بود تا بود هم بدین یک نهاد
چراغ است، مَرْ تیره شب را بَسیچ ... به بد تا توانی، تو هرگز مپیچ
خداوند حتی برای شب تاریک هم تجهیزاتی را در نظر گرفته است. پس تو هرگز به مسیر غلط نرو و در آفرینش و خرد خداوند شک نکن.
این بخش از شاهنامه (مخصوصا مصرع دوم این بیت و بحث سی روز گردش ما به دور زمین (که میدانیم 28 روزه است)، بحثهای زیادی را ایجاد کرده است که صحبت دربارهی آنها در تخصص بنده نیست. تنها به گفتن این نکته اکتفا میکنم که در کتاب استاد کزازی، نوشته شده بود که ماه 28 روز پیدا و 2 روز در آسمان پنهان است.
اما فکر میکنم که مقصود مصرع دوم، این است که خداوند برای هرمشکلی، راهحلی دارد. و تا جایی که میتوانی، نباید از مسیر حق خارج شوی و دربارهی خدا و تواناییاش بد بگویی. (فردوسی از ابتدا شروع کرد و درمورد آفرینش زمین و گیاه و حیوان و انسان و خورشید و ماه صحبت کرد. در اینجا هم انگار میخواهد همین توالی را نشان بدهد. انگار به خواننده میگوید اگر فکر کردی آفرینش خورشید برای روز بود و خدا، شب را رها کرده، داری به مسیر اشتباهی میروی (این صرفا نظر شخصی بنده است)
چو سی روز گردش بپیمایدا ... شودْ تیره گیتی بدو روشنا
بعد از گردش سی روزهی ماه، ناپدید میشود و جهان از نور آن بیبهره میماند
(در توضیحات بیت قبلی گفتم که این گردش 30 روزه، همیشه مورد بحث شاهنامهپژوهان بوده است)
پدید آید آنگاه، باریک و زرد ... چو پشت کسی کو غم عشق خَوْرد
بعد از آن، به صورت یک هلال باریک و زرد پدیدار میشود. دقیقا مثل کسی که غم عشق میخورد و به خاطر این غم، کمرش خم شده و قوز در آورده است
چو بیننده، دیدارش از دور دید ... هم اندر زمان او شود ناپدید
پس از این پدیدار شدن، وقتی که میخواهیم آن را ببینیم، سریع ناپدید میشود
(این بیت هم بسیار مورد بحث است. شاید فردوسی به گردش زمین و ناپدید شدن ماه در آسمان اشاره میکند. شاید هم به پنهان شدن ماه پشت ابر)
دگر شب نمایش کُنَد بیشتر ... تو را روشنایی دهد بیشتر
فردا شب، دوباره پدیدار میشود و اینبار دیگر هلال نازک نیست و کمی بزرگتر شده. به همین دلیل، روشنایی بیشتری هم دارد
به دو هفته گردد تمام و درست ... بدان باز گردد که بود از نخست
بعد از دو هفته، ماه کامل میشود. و دوباره به همان شکلی که بود، برمیگردد.
بُود هر شبانگاه، باریکتر ... به خورشید تابنده، نزدیکتر
مجدد، هر شب و هر شب باریکتر میشود و به خورشید نزدیکتر خواهد بود
بدینسان نهادشْ خداوندِ داد ... بُود تا بُود هم بدین یک نهاد
و این، روشی است که خداوند عادل، ماه را آفریده است. و روند تغییرات و حرکت ماه، تا ابد همینگونه خواهد بود.
برای مراجعه به بخش بعدی شاهنامه (اندر ستایش پیغمبر)، اینجا کلیک کنید.