سلام ... من سارا هستم ... علاقهمند به تاریخ و ادبیات و هنر ... چند وقتیه که شاهنامه میخونم و از اونجایی که برای پیدا کردن معنی کلمات و ابیات دچار مشکل میشم، میخوام هرچی پیدا میکنم رو اینجا برای شما بنویسم. فقط این رو بگم که من هیچ تخصصی ندارم و تازهکار هستم. لطفا اگر نکات بیشتری میدونستید یا اشتباهی توی متنهام بود، برام بنویسید تا اصلاح کنم.
برای مشاهده بخش قبلی (گفتار اندر آفرینش مردم)، اینجا کلیک کنید.
فایل صوتی که در بالای صفحه هست، از این صفحه از سایت گنجور (خوانش سهراب سیفی) برداشته شده است.
ز یاقوت سرخ است چرخ کبود ... نه از آب و گرد و نه از باد و دود
به چندین فروغ و به چندین چراغ ... بیاراسته چون به نوروز باغ
روان اندر او گوهر دلفروز ... کز او روشنایی گرفته است روز
ز خاور بر آید سوی باختر ... نباشد از این یک روش راستتر
ایا آن که تو آفتابی همی ... چه بودت که بر من نتابی همی
ز یاقوتِ سرخ است، چرخ کبود ... نه از آب و گرد و نه از باد و دود
آسمان آبی ما، از جنس یاقوت سرخ است، نه از آب و گردوخاک و باد و غیره
شاهنامهپژوهان هنوز درمورد این بیت و اینکه چرا آسمان از جنس یاقوت است، نظریات متفاوتی دارند. بیشتر به این دلیل که فردوسی هم میگوید که آسمان سرخ است و هم کبود (آبی). به علاوه اینکه یاقوت از جنس عنصر خاک است؛ اما در مصرع دوم، فردوسی این مورد را نقض میکند و میگوید آسمان از این جنس نیست.
میگویند که این بیت، براساس یک باور باستانی و اساطیری نوشته شده که در آن، آسمان از گونهی سنگ قلمداد میشده. در آثار یکی از همعصران فردوسی (کتاب مروج الذهب)، هم اینگونه آمده:
«آسمان دنيا از زمرد سبز، آسمان دوم از سيم سپيد، آسمان سوم از ياقوت سرخ، آسمان چهارم از در سپيد، آسمان پنجم از طلاي سرخ، آسمان ششم از ياقوت زرد و آسمان هفتم از نور است.» (مسعودي: 1370، 20)
پس میشود فرض کرد که فردوسی، با استفاده از این بیت، به مباحث اساطیری شاهنامه ورود کرده است.
به چندین فروغ و به چندین چراغ ... بیاراسته، چون به نوروزْ باغ
همانطور که ما در نوروز، همهجا را تزئین میکنیم (و همانطور که در بهار، باغها پر از گل میشوند)، خداوند هم آسمانش را با استفاده از ستارهها و روشناییشان، تزیین کرده است.
روان اندر او گوهر دلفروز ... کز او روشنایی گرفته است روز
خورشید در آسمان میگردد و باعث روشنایی زمین در روز میشود.
ز خاور بر آید سوی باختر ... نباشد از این یک روش راستتر
از شرق طلوع کرده و به سمت غرب میرود تا غروب کند. این سرراستترین روش است که خداوند میتوانسته برای خورشید مقدر کند.
اَیا آن که تو آفتابی هَمی ... چه بودتْ که بر من نتابی همی
ای کسی که همچون خورشید و آفتابش، میدرخشی و نور میبخشی، چرا به من نمیتابی؟
برای مشاهده بخش بعدی شاهنامه (در آفرینش ماه)، اینجا کلیک کنید.