سلام ... من سارا هستم ... علاقهمند به تاریخ و ادبیات و هنر ... چند وقتیه که شاهنامه میخونم و از اونجایی که برای پیدا کردن معنی کلمات و ابیات دچار مشکل میشم، میخوام هرچی پیدا میکنم رو اینجا برای شما بنویسم. فقط این رو بگم که من هیچ تخصصی ندارم و تازهکار هستم. لطفا اگر نکات بیشتری میدونستید یا اشتباهی توی متنهام بود، برام بنویسید تا اصلاح کنم.
برای مشاهده بخش قبلی شاهنامه (داستان ضحاک با کاوهی آهنگر)، اینجا کلیک کنید.
نکته: فایل صوتی که در بالای صفحه هست، از این صفحه وبسایت گنجور (خوانش فرید حامد) برداشته شده است.
فریدون به خورشید بر برد سر ... کمر تنگ بستش به کین پدر
برون رفت خرم به خرداد روز ... به نیک اختر و فال گیتی فروز
سپاه انجمن شد به درگاه او ... به ابر اندر آمد سرگاه او
به پیلان گردون کش و گاومیش ... سپه را همی توشه بردند پیش
کیانوش و پرمایه بر دست شاه ... چو کهتر برادر ورا نیک خواه
همی رفت منزل به منزل چو باد ... سری پر ز کینه دلی پر ز داد
به اروند رود اندر آورد روی ... چنان چون بود مرد دیهیم جوی
اگر پهلوانی ندانی زبان ... بتازی تو اروند را دجله خوان
دگر منزل آن شاه آزادمرد ... لب دجله و شهر بغداد کرد
فریدون آمادهی جنگ با ضحاک میشود و با سپاهش به سمت قصر او حرکت میکند. در این بخش تا به آنجا میخوانیم که فریدون و سپاهیانش به اروندرود میرسند.
فریدون به خورشید بر برد سر ... کمر تنگ بستش به کین پدر
فریدون به خورشید نگاه کرد و برای گرفتن انتقام پدرش راهی شد. (با طلوع خورشید، سپاهش حرکت کردند.)
برون رفت خرم به خرداد روز ... به نیک اختر و فال گیتی فروز
آنها حرکتشان را در روز ششم ماه شروع کردند.
سپاه انجمن شد به درگاه او ... به ابر اندر آمد سرگاه او
قبلا هم گفتیم که بعد از آنکه کاوه همراه با سپاهی به نزد فریدون میآید، سایر مردم هم از وجود او باخبر میشوند و به مرور به سمت او میآیند. اینگونه است که فریدون سپاه بزرگی پیدا میکند و مقامش (تا آسمان) بالا میرود.
به پیلان گردون کش و گاومیش ... سپه را همی توشه بردند پیش
توشهی سپاه توسط فیلهایی که ارابهها را میکشیدند و گاومیشها حمل میشد.
کیانوش و پرمایه بر دست شاه ... چو کهتر برادر ورا نیک خواه
دو برادر بزرگتر فریدون (کیانوش و پرمایه) که خیرخواهش بودند هم همراه فریدون پیش میرفتند.
همی رفت منزل به منزل چو باد ... سری پر ز کینه دلی پر ز داد
فریدون و سپاهش مسیر را به سرعت طی میکردند.
به اروند رود اندر آورد روی ... چنان چون بود مرد دیهیم جوی
آنها به اروند رود رسیدند.
اگر پهلوانی ندانی زبان ... بتازی تو اروند را دجله خوان
اروند رود، نام این رود در زبان پهلوانی است. در زبان عربی به آن دجله میگویند.
دگر منزل آن شاه آزادمرد ... لب دجله و شهر بغداد کرد
فریدون و سپاهش لب دجله و شهر بغداد اتراق کردند.
برای مشاهده بخش بعدی شاهنامه (رفتن فریدون به جنگ ضحاک - بخش 2)، اینجا کلیک کنید.