شاهنامه‌خوان تازه‌کار
شاهنامه‌خوان تازه‌کار
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

هوشنگ، بخش اول: پادشاهی هوشنگ 40 سال بود

عکس تولیدشده با هوش مصنوعی
عکس تولیدشده با هوش مصنوعی


سلام ... من سارا هستم ... علاقه‌مند به تاریخ و ادبیات و هنر ... چند وقتیه که شاهنامه می‌خونم و از اونجایی که برای پیدا کردن معنی کلمات و ابیات دچار مشکل میشم، می‌خوام هرچی پیدا می‌کنم رو اینجا برای شما بنویسم. فقط این رو بگم که من هیچ تخصصی ندارم و تازه‌کار هستم. لطفا اگر نکات بیشتری می‌دونستید یا اشتباهی توی متن‌هام بود، برام بنویسید تا اصلاح کنم.


برای مشاهده بخش قبلی شاهنامه (رفتن هوشنگ و کیومرث به جنگ دیو سیاه)، اینجا کلیک کنید.


نکته: فایل صوتی که در بالای صفحه هست، از این صفحه وب‌سایت گنجور (خوانش سهراب سیفی) برداشته شده است.

هوشنگ: بخش اول در شاهنامه

جهاندار هوشنگ با رای و داد ... به جای نیا تاج بر سر نهاد

بگشت از برش چرخ سالی چهل ... پر از هوش مغز و پر از رای دل

چو بنشست بر جایگاه مهی ... چنین گفت بر تخت شاهنشهی

که بر هفت کشور منم پادشا ... جهاندار پیروز و فرمانروا

به فرمان یزدان پیروزگر ... به داد و دهش تنگ بستم کمر

و زان پس جهان یک‌سر آباد کرد ... همه روی گیتی پر از داد کرد

نخستین یکی گوهر آمد به چنگ ... به آتش ز آهن جدا کرد سنگ

سر مایه کرد آهن آبگون ... کز آن سنگ خارا کشیدش برون


شجره‌نامه پادشاهی از ابتدای شاهنامه + خلاصه‌ای از پادشاهی هوشنگ
شجره‌نامه پادشاهی از ابتدای شاهنامه + خلاصه‌ای از پادشاهی هوشنگ


معنی ابیات و لغات بخش اول شعر هوشنگ در شاهنامه

جهاندارْ هوشنگ با رای و داد ... به جایِ نیا، تاج بر سر نهاد

بعد از مرگ کیومرث، هوشنگِ عادل و متفکر بود که به جای پدربزرگش، تاج پادشاهی را بر سر نهاد


بِگَشت از بَرَشْ چرخْ سالی چهل ... پر از هوشْ مغز و پر از رای دل

این پادشاه باهوش و خوش‌قلب، چهل سالی بر تخت پادشاهی بود


چو بِنشست بر جایگاهِ مهی ... چنین گفت بر تختِ شاهنشهی

روزی که بر تخت پادشاهی نشست، گفت: ...


که بر هفت کشور، منم پادشا ... جهاندارِ پیروز و فرمانروا

من، هوشنگ، بر دیو سیاه پیروز شدم و حالا پادشاه و فرمانروای هفت کشورم (منظور از کشور در اینجا، می‌تواند زمین زراعی باشد)


به فرمان یزدانِ پیروزگر ... به داد و دهش، تنگ بستم کمر

من، از فرمان بزدان پیروی می‌کنم و تنها به دنبال عدل و بخشندگی هستم

  • داد: انصاف - عدل
  • دهش: بخشندگی - انعام - احسان

و زان پس جهانْ یک‌سر آباد کرد ... همه رویِ گیتی پر از داد کرد

و بعد از آن که به تخت پادشاهی نشست، تنها در راستای آبادی جهان کوشید و عدل را در همه جای جهان برقرار کرد.


نخستینْ یکی گوهر آمد به چنگ ... به آتش ز آهن جدا کرد سنگ

سرِ مایه کرد آهن آبگون ... کز آن سنگِ خارا، کشیدش برون

در زمان پادشاهی هوشنگ بود که آهن از سنگ استخراج شد. این یکی از اولین دستاوردهای هوشنگ بود.


برای مشاهده بخش بعدی شاهنامه (بنیاد نهادن جشن سده)، اینجا کلیک کنید.
شاهنامهشاهنامه خوانیشاهنامه فردوسیهوشنگ
سلام. من سارام. عاشق تاریخ و ادبیات و هنر ... چند وقته شاهنامه می‌خونم و برای پیدا کردن اطلاعات، به دردسر می‌افتم. پس همه‌ی اطلاعاتی که پیدا می‌کنم رو اینجا می‌ذارم تا به بقیه کمک کنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید