sarafarahi1373
sarafarahi1373
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

معرفی و بررس داستان فیلم تلقین


فیلم Inception یک فیلم علمی تخیلی اکشن محصول 2010 است به نویسندگی و کارگردانی کریستوفر نولان، که همچنین تهیه کننده فیلم به همراه اما توماس، همسرش است. لئوناردو دی کاپریو در این فیلم نقش یک دزد حرفه ای را بازی می کند که با نفوذ به ناخودآگاه اهداف خود اطلاعات را می دزدد. به او فرصتی داده می شود تا سابقه جنایی خود را به عنوان پرداختی برای کاشت ایده شخص دیگری در ناخودآگاه یک هدف پاک کند. بازیگران گروه عبارتند از کن واتانابه، جوزف گوردون-لویت، ماریون کوتیار، الیوت پیج، تام هاردی، دیلیپ رائو، کیلین مورفی، تام برنگر و مایکل کین.

پس از اتمام بی‌خوابی در سال 2002، نولان یک درمان مکتوب 80 صفحه‌ای برای یک فیلم ترسناک را به برادران وارنر ارائه کرد که "دزدان رویا" را بر اساس رویاهای شفاف تجسم می‌کرد. نولان با این تصمیم که قبل از پرداختن به تولیدی به این بزرگی و پیچیدگی به تجربه بیشتری نیاز دارد، پروژه را کنار گذاشت و به جای آن بر روی بتمن آغاز می‌کند در سال 2005، پرستیژ در سال 2006 و شوالیه تاریکی در سال 2008 کار کرد. درمان طی 6 ماه تجدید نظر شد و توسط وارنر در فوریه 2009 خریداری شد. فیلمبرداری فیلمInception در شش کشور انجام شد که در 19 ژوئن در توکیو شروع شد و در 22 نوامبر در کانادا به پایان رسید. بودجه رسمی آن 160 میلیون دلار بود که بین برادران وارنر و لجندری تقسیم شد. شهرت و موفقیت نولان در فیلم شوالیه تاریکی به 100 میلیون دلار هزینه تبلیغاتی فیلم کمک کرد.

اولین نمایشInception در 8 جولای 2010 در لندن برگزار شد. در 16 ژوئیه 2010 در سینماهای معمولی و IMAX اکران شد. Inception بیش از 828 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت و چهارمین فیلم پرفروش سال 2010 شد. این فیلم یکی از بهترین فیلم های دهه 2010 محسوب می شود، Inception برنده چهار جایزه اسکار (بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین صدا، بهترین میکس صدا، و بهترین) شد. جلوه های بصری) و نامزد چهار جایزه دیگر شد: بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اصلی، بهترین کارگردانی هنری و بهترین موسیقی متن.

بیشتر بخوانید: فیلم شارپر با بازی جولیان مور

بررسی داستان فیلم تلقین

کاب و آرتور "استخراج کننده" هستند. آنها جاسوسی شرکتی را با استفاده از فناوری تجربی به اشتراک گذاری رویا انجام می دهند تا به ناخودآگاه اهداف خود نفوذ کنند و اطلاعات را استخراج کنند. آخرین هدف آنها، سایتو، تحت تأثیر توانایی کاب در لایه‌بندی رویاهای متعدد درون یکدیگر قرار گرفته و پیشنهاد می‌کند کاب را برای کار ظاهراً غیرممکن کاشتن یک ایده در ناخودآگاه یک فرد استخدام کند. اجرای "شروع" روی رابرت، پسر رقیب سایتو، موریس فیشر، با این ایده که شرکت پدرش را منحل کند. سایتو قول می دهد که وضعیت جنایی کاب را پاک کند و به او اجازه می دهد به خانه نزد فرزندانش بازگردد.

بیشتر بخوانید: بررسی داستان فیلم هندی عاشقانه Sita Ramam

کاب این پیشنهاد را می پذیرد و تیم خود را جمع می کند: یک جاعل به نام ایمز، یک شیمیدان به نام یوسف و یک دانشجو به نام آریادنه. آریادنه وظیفه طراحی معماری رویا را بر عهده دارد، کاری که خود کاب از ترس خرابکاری توسط همسر مرحومش مال نمی تواند انجام دهد. موریس می میرد و تیم رابرت را در یک رویای مشترک سه لایه در هواپیما به آمریکا آرام می کنند. زمان روی هر لایه کندتر از لایه بالا می‌گذرد، و یکی از اعضا پشت سر هر لایه می‌ماند تا یک "ضربه" هماهنگ با موسیقی را اجرا کند تا رویاپردازان در هر سه سطح به طور همزمان بیدار شوند.

بیشتر بخوانید: معرفی و بررسی خلاصه داستان سریال چینی The Untamed

تیم رابرت را در شهری در سطح اول می ربایند اما پیش بینی های ناخودآگاه او مورد حمله قرار می گیرند. پس از زخمی شدن سایتو، کاب فاش می‌کند که در حالی که مردن در خواب معمولاً رویاپردازان را بیدار می‌کند، آرام‌بخش‌های یوسف در عوض آنها را به «لمبو» می‌فرستد: دنیایی از ناخودآگاه بی‌نهایت. ایمز نقش پدرخوانده رابرت، پیتر براونینگ، را برای معرفی ایده یک اراده جایگزین برای انحلال شرکت معرفی می کند. کاب به آریادنه می گوید که او و مال در حین تجربه اشتراک رویاها وارد لیمبو شدند و پنجاه سال را در یک شب به دلیل اتساع زمان با واقعیت تجربه کردند. مال از بازگشت به واقعیت امتناع کرد و کاب به جای او شروع به کار کرد تا او را متقاعد کند. پس از بیدار شدن، مال همچنان معتقد بود که دارد خواب می بیند. او در تلاش برای "بیدار شدن" خودکشی کرد و کاب را قاب گرفت تا او را مجبور به انجام همین کار کند. کاب از ایالات متحده فرار کرد و فرزندانش را پشت سر گذاشت.

بیشتر بخوانید: نقد و بررسی فیلم مرد شمالی (The Northman)

یوسف تیم را به سطح اول هدایت می کند و آنها را به سطح دوم آرام می کند، هتلی که آرتور رویای آن را می دید. کاب رابرت را متقاعد می کند که او توسط براونینگ ربوده شده است تا انحلال را متوقف کند و کاب یک طرح دفاعی است و رابرت را به عنوان بخشی از حقه برای ورود به ناخودآگاه رابرت به سطح دیگری عمیق تر هدایت می کند. در سطح سوم، تیم به یک قلعه آلپ با برجستگی موریس در داخل نفوذ می کند، جایی که می توان شروع به کار کرد. با این حال، یوسف با بیرون راندن از یک پل، ضربه خود را خیلی زود انجام می‌دهد و آرتور و ایمز را مجبور می‌کند تا مجموعه جدیدی از ضربات را که همزمان با برخورد آنها به آب هماهنگ است، با استفاده از مواد منفجره به ترتیب در آسانسور و قلعه بسازند. سپس مال ظاهر می‌شود و رابرت را می‌کشد قبل از اینکه بتواند در معرض شروع بازی قرار گیرد و او و سایتو در لیمبو گم می‌شوند و کاب و آریادنه را مجبور می‌کنند تا آنها را به موقع برای شروع رابرت و ضربه ایمز نجات دهند.

بیشتر بخوانید: معرفی خلاصه و پایان داستان سریال Twenty Five, Twenty One

کاب با مرگ مال صلح می کند. آریادنه فرافکنی مال را می کشد و رابرت را با یک لگد از خواب بیدار می کند. او که در سطح سوم احیا می شود، ایده کاشته شده را کشف می کند: پدرش که در حال مرگ است به او می گوید که چیزی برای خودش بسازد. در حالی که کاب در Limbo به دنبال Saito می گردد، دیگران با ضربات به واقعیت برمی گردند. کاب یک سایتو سالخورده را پیدا می کند و توافق آنها را به او یادآوری می کند. رویاپردازان همه در هواپیما بیدار می شوند و سایتو یک تماس تلفنی برقرار می کند. با رسیدن به لس آنجلس، کاب از ایست بازرسی مهاجرت می گذرد و پدر شوهرش او را تا خانه اش همراهی می کند. کاب از "توتم" مال استفاده می کند - بالای آن که به طور نامحدود در رویا می چرخد - تا آزمایش کند که آیا واقعاً در دنیای واقعی است یا خیر، اما تصمیم می گیرد نتیجه را مشاهده نکند و در عوض به فرزندانش می پیوندد.

منبع: https://www.plaza.ir/140111/306010/best-action-movies/

فیلممعرفی فیلم
کارشناس ارشد کامپیوتر و نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید