خودمم جدیدا تمومش کردم اصولا اهل رمان های دپ نیستم و باعث میشن ک حالم گرفته بشه این رمانم ب خیال اینکه دپه گذاشتم کنار و سر وقتش نرفتم اما خب خوشبختانه یه ظهر حوصله سر بره قرنطینه رفتم سر وقتش و باید بگم محشره باید اگه اهل رمان باشید بعد از تموم کردنش اونو میزارید تو لیست رمان های معرکه زندگی تون .. ب شخصه خیلی پیشنهاد میکنم و لینک دانلودم به صورت پی دی اف اخر متن گذاشتم براتون .
این رمان ب بیماران اسکیزوفرنی می پردازه اما اسکیزوفرنی چیه ؟
اسکیزوفرنی یا روانگسیختگی بیماری است که در اون درک بیمار نسبت ی واقعیت کاهش پیدا میکنه مثل شنیدن صدا هایی ک وجود ندارند و خوابگردی و کاهش تعاملات اجتماعی و کابوس های پی در پی، ابراز نکردن عاطفه و بی انگیزگی. در واقع شما نمی تونید احساساتی ک یک اسکیزوفرنی از خودش نشون میده رو جدی بگیرید !!
اطلاعات کامل تر درباره ی اسکیزوفرنی از ویکی پدیا :https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%DA%A9%DB%8C%D8%B2%D9%88%D9%81%D8%B1%D9%86%DB%8C
مقدمه رمان :
میخواستم برایتان حرف بزنم. حتی اگر بغض خفهام میکرد، میخواستم بگویم درد میکشم.
اما گوش شما، فقط به صدای خندههای شادم عادت داشت. نمیخواستم برایتان پرچانگی کنم،
اگر فقط حالم را میپرسیدید و من جواب میدادم «خوب نیستم.» برایم کفایت میکرد؛
اما این کار را نکردید و من با خود فکر میکنم، اینکه خونم را نریختید، دلیل بر قاتل نبودنتان نیست.
تازگیها برای خودم قتلها را دستهبندی میکنم:
«کسی که احساساتش را کشتند»
«کسی که غرورش را شکستند»
«کسی که تنها رهایش کردند»
«کسی که درکش نکردند»
«کسی که فراموشش کردند»
میبینید؟ این فقط نیمی از آن قتلهاییست که دست همهی شما به آن آلوده است.
کشتن که فقط ریختن مایعی گرم و قرمزرنگ نیست؛ همین که کسی را که برایش
مهم هستید نادیده میگیرید، او را به قتل رساندهاید.
و شما مرا به قتل رساندید.«تقدیم به تمام بیماران اسکیزوفرنی که لحظات سخت و طاقتفرسایی را سپری میکنند.
در سکوت خود فریاد میشوند و صدایشان تنها به گوشهای خودشان میرسد. برایتان بهبودی،
آرامش و عشق آرزومندم.»
فک کنم دیگ نوبتی ام باشه نوبت خلاصه رمانه بالا تر گفتم ک رمان ب بیماران اسکیزوفرنی می پردازه اما خب اون بیمار کیه ؟ روند قصه تکراری نیست و باید گفت ک نویسنده قلم پخته ای داشته و شما ب خوبی می تونید با کارکتر ها ارتباط برقرار کنید..
موضوع رمان حول زندگی شخصیت اصلی زن داستان میگردد . دختری ک مشکلات تماما دورش و گرفته با یک سفر اشتباه یا یک ازدواج اشتباه و با گوش ندادن ب خودش درون بیمارش را بیدار می کنه ... چند بار خودکشی .. خود ازاری و صداهایی ک در سرش مانده و او را تنها نمی گذارن
اما روز های سخت قرار نیست تا ابد ادامه داشته باشند و یک روز حتما تمام میشوند و پایان این روز ها برای جاسمین, داراست ..
دارا و ابنات بلوبری و کاناپه پسته ای رنگ و خانه مامان نقره و مارسی و برادران فروتن و شاید خیلی چیز های دیگر ک منو برای خواندن دوباره این رمان تشویق میکنن ولی در اخر میتوان فقط این را گفت ک همه مان یک دارا میخواهیم درایی ک از مشکلات نجاتمان دهد و روی کاناپه پسته ای رنگ در اغوشش ارام بگیریم ...
لینک دانلود رمان : http://dl.negahdl1.ir/98/Hale%20Ma%20Khob%20Mishavad_negahdl.com_.pdf