ویرگول
ورودثبت نام
#ساحل
#ساحلهمین که چمدانت را برمیداری همه میپرسند میخواهی کجا بروی؟ اماوقتی یک عمر تنهایی هیچکس ازتو نمیپرسد کجایی!، انگار همین چمدان لعنتی تمام ترس مردم از سفر است هیچکس از تنهایی تو نمی ترسد!
#ساحل
#ساحل
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

رویا و خیال

باز در رویای خودم از تو بُتی را ساختم

بنده‌ی عشقت شدم، قدّیسی از نو ساختم

طرح لبخندت کشیدم بر حریر قلب خویش

مثل نقاشی، به رنگ و بوم آن پرداختم

چشم‌هایت چون چراغی، گوهرین و بی‌نظیر

شال زیبایی به روی شانه‌ات انداختم

رنگ چشمت سبز تیره ، رویایی شگفت

تا کشیدم چشم‌هایت را، دل از کف باختم

فتنه‌ی آن چشم مستت خواب را از من گرفت

در خیال خویش از تو آشوبگری می‌ساختم

قامتت با حُسن یوسف در جمالت هم‌نواست

صد "تبارک" بر زبان راندم، خودم نشناختم

#صدیقه_جـُر

ای عشق مرا به نور پیوند بزن

بر قصهٔ عشق تازه سر بند بزن

در سینهٔ عشاق، امیدی جاری ست

بر قلب و دل شکوفه لبخند بزن

#صدیقه_جر

#صدیقه_جـُر

شاعرانهنامه ای به تو که نمیخوانیویرگولخودکار آبیشعر سپید
۳
۰
#ساحل
#ساحل
همین که چمدانت را برمیداری همه میپرسند میخواهی کجا بروی؟ اماوقتی یک عمر تنهایی هیچکس ازتو نمیپرسد کجایی!، انگار همین چمدان لعنتی تمام ترس مردم از سفر است هیچکس از تنهایی تو نمی ترسد!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید