ویرگول
ورودثبت نام
#ساحل
#ساحلهمین که چمدانت را برمیداری همه میپرسند میخواهی کجا بروی؟ اماوقتی یک عمر تنهایی هیچکس ازتو نمیپرسد کجایی!، انگار همین چمدان لعنتی تمام ترس مردم از سفر است هیچکس از تنهایی تو نمی ترسد!
#ساحل
#ساحل
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

چشم مست یار

ای که چشمت خواب از چشمانِ مستم می‌گرفت

هر نگاهت از دل شیدای من جان می‌گرفت

عطر مویت در نسیم کوچه ی شب می وزید

هر نسیمی از هوایت رنگ جانان می‌گرفت

خنده‌های دلنشینت چون سحرگاه بهار

از لبانت نغمه‌ٔ شیرینِ عرفان می‌گرفت

هر زمان با یاد تو دل در طپش می‌سوخت  باز

از تب شوقت بهانه، شورِ پنهان می‌گرفت

نغمه‌ی قلبم به زیر سایه‌ی مهر تو بود

بی‌صدایت هر تپش آهی غم‌افشان می‌گرفت

چون نگاهت با نگاهم آشنا می‌شد به شوق

لحظه‌هایم رنگی از روی تو، رخشان می‌گرفت

دست‌های مهربانت گر به دستم می‌رسید

هر غریبی در دلم امید و ایمان می‌گرفت

با حضورت در دل تنگم بهاری می‌شکفت

هر خزان از روی تو رنگی ز باران می‌گرفت

ذکر نامت بر لبم چون صبح روشن می‌دمید

عاشقی با یاد تو شورِ فراوان می‌گرفت

از شمیم بوسه‌هایت با طراوت می شدم

خستگی در سایه‌ی مهر تو پایان می‌گرفت

هر غزل از چشم تو الهام پیدا می‌نمود

شاعر از مویت هزاران بیتِ سوزان می‌گرفت

ای همیشه در دلم، محبوب و آرامم تویی

عشق با روی تو معنا، رنگ و عنوان می‌گرفت

#صدیقه_جـُر

دل اگر عاشق چشم تو نگردد سنگ است

خنده بی قاب نگاه تو شبیه چنگ است

همچو یک مصرع باران زده در پشت سکوت

تو نباشی غزل و قافیه ها دلتنگ است

#صدیقه_جُر

شاعرانهنامه ای به تو که نمیخوانیویرگولشعر سپیدخودکار آبی
۳
۰
#ساحل
#ساحل
همین که چمدانت را برمیداری همه میپرسند میخواهی کجا بروی؟ اماوقتی یک عمر تنهایی هیچکس ازتو نمیپرسد کجایی!، انگار همین چمدان لعنتی تمام ترس مردم از سفر است هیچکس از تنهایی تو نمی ترسد!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید