به کودکیتان فکر کنید، یک روز تعطیل در خانه فوتبال بازی میکنید که یکمرتبه توپتان به جای اینکه وارد دروازه شود، میخورد به گلدان روی میز که هدیهی خاله جانتان بوده به مادر عزیزتان! حالا چه میشود؟
مادر از راه میرسد، تکههای شکستهی گلدان را میبیند، دو دستش را میگذارد روی سرش و رو به شما میگوید: گلدان را شکستی؟... اینجاست که همهی اعضای خانواده با نگاهی سرزنشگر نگاهت میکنند، چون تو بودی که این #گند_بزرگ را به بار آوردی، تو مقصری و حالا از شدت خجالت و عذابوجدان، دلت میخواهد زمین دهان باز کند و تو را یکجا ببلعد!
بازسازی صحنه: سه! دو! یک
مادر از راه میرسد، تکههای شکستهی گلدان را میبیند و ازقضا این بار هم دو دستش را میگذارد روی سرش و میگوید: گلدان شکست؟... پدرتان هم میگوید: بله! گلدان شکسته شد!... و هیچکس نمیپرسد چهطور و چگونه؟ تنها چیزی که اهمیت دارد این است که گلدان شکسته و وقتی شما میدوید توپتان را بردارید، بروید پی بازیتان، مادرتان میگوید: صبر کن خرده شیشهها را جمع کنم...
خب چرا اینها را گفتم؟
خواستم برسم به این نقطه که در #یوایکس_رایتینگ ، زمانی که اشتباهی از کاربر سر میزند، مثلا آدرس ایمیلش را اشتباه وارد میکند، کد تایید را درست نمیزند و چیزهایی شبیه این... لازم نیست انگشت #اتهام را به سمتش نشانه بگیرید؛ فقط کافی است به او بگویید چه اتفاقی افتاده است (گلدان شکسته شد.) و مهم نیست چه کسی آن را شکسته و در مرحلهی بعد به او بگویید حالا باید چه کار کند که خردهشیشهها توی پایش نرود!
آیا مجهولنویسی در فارسی رایج است؟
عدهای میگویند مجهولنویسی از زبان ترجمه وارد زبان ما شده و در زبان فارسی همه باید #معلوم بنویسیم. گویا ما فارسیزبانان علاقهی زیادی به شناخت فاعل داریم و تا یقهی طرف را نگیریم و ننشانیم سر جایش آرام نمیگیریم!
تعجبی ندارد که خیلی از ما از #اشتباه کردن میترسیم چون هنوز یادمان نرفته مادر و پدر، معلم مدرسه یا مدیر شرکت چهطور بابت یک اشتباه ما را سرزنش کردهاند.
توی لینکدینم دربارهی یوایکسرایتینگ مینویسیم
دوستم تعریف میکرد این ترس از اشتباه کردن آنقدر زیاد است که وقتی اپلیکیشن #طاقچه را برای مادرش نصب کرده، دیده مادرش میترسد روی دکمهها بزند ببیند چه اتفاقی میافتد... و هرچه دوستم به او میگوید هیچ اتفاقی نمیافتد، گوشیات منفجر نمیشود، هرچه دلت میخواهد دکمهها را امتحان کن تا کار کردن با این محصول را یاد بگیری، بیفایده است... بگذریم از ماجراهای مربوط به #طراحی_محصول و سادهسازیها و... فرض کنید در چنین شرایطی بخواهیم مدام هم به کاربر پیغام #خطا بدهیم که: ای بابا! باز هم اشتباه کردی؟... باز هم کلید اشتباهی را زدی؟... بگوییم: خاک عالم! دوباره چهکار کردی که از اینجا سردرآوردی؟... بگوییم: بابا یک کد چهار رقمی را هم نمیتوانی درست وارد کنی؟.... البته که همهی اینها ترجمهی جملههای به ظاهر مودب و متینی است که به عنوان متن تجربهی کاربر مینویسیم اما یک حس سرزنشگر در همهشان چشمک میزند.
زبان، نقش مهمی در شکلگیری فرهنگ و تعاملهای انسانی دارد و درنتیجه میتواند #حس بسازد و ما در «طراحی متن تجربهی کاربری» بهشکل ویژه با همین قسمتش کار داریم، این که چه حس و تجربهای برای مخاطب میسازیم؟!... کافی است این را بگذاریم در اولویت تا همهچیز سر جای خودش قرار بگیرد.
صدیقه حسینی
یادداشتهای یک یوایکسرایتر
کانال تلگرام:
https://t.me/ux_writer