در این یک سال و چند ماهی که توی این خانهام هیچوقت به ذهنم نرسیده بود باید قبض گاز را پرداخت کنم. یعنی فکر میکردم همین پولی که برای شارژ ساختمان میدهم کافیست. تا اینکه دیروز برایم اخطار آمد. تازه این را هم ندیدم. آقای نماینده ساختمان گفت برایت اخطار آمده... اخطار کاغذی! مگر نسل قبضهای کاغذی منقرض نشده بود؟!
گفتم من که در عمرم پول گاز ندادهام و بعد رفتم اخطار را دیدم. دو تا قبض بود روی یکی نوشته بود دو ماه بدهی و روی دیگری نوشته بود هفده ماه بدهی، یعنی دقیقا همین مدت زمانی که در این خانهام. چه صبور بودهاند که تا حالا فرصت دادهاند.
سرچ کردم پرداخت قبض گاز و پرداختش کردم. بعد فهمیدم اشتباهی اخطار همسایه یعنی بدهی دو ماهه را پرداخت کردهام. گفتم اشکالی ندارد حالا بعدا پولش را میدهد. رفتم سراغ اخطار هفده ماههی خودم. آن را هم پرداخت کردم اما گویا کافی نبود.
توی اخطار نوشته باید این قبض را ببرم به ناحیهی تهران! به خدا همین را نوشته: ناحیهی تهران... و من اصلا نمیدانم ناحیهی تهران میشود کجایش؟...
سرچ کردم ببینم شماره تلفنی پیدا میکنم یا نه؟ ساعت هشت و نیم شب بود و من تازه رسیده بودم خانه، هنوز لباسهایم را عوض نکرده بودم و در تمام مدت استرس این را داشتم که نکند گاز را قطع کنند.
بعد آقای اداره گاز را تصور کردم که میرود سمت بستن شیر گاز خانهی من و همکارهایش به او میگویند تو که هفده ماه صبر کردی این یک شب هم روش، یک ذره دیگر دندان روی جگر بگذار، اصلا به جوانیاش رحم کن! خدا را خوش میآید در این هوای سرد بیگاز بماند؟!... اما او در جواب میگوید انقدر دندان روی جگر گذاشته که جگرش گاز گازی شده!...میگوید اگر کسی میخواست واکنشی نشان بدهد هفده ماه زمان خوبی بود، مگر میخواهد کوه بکند که هنوز وقت نکرده پرداخت کند؟!... همکارها هم میگویند: بله! حق با توست... پس قطعش کن آقا قطعش کن!
زنگ میزنم به 194 و میگویم من یک سوالی دارم که اصلا نمیدانم میتوانم از شما بپرسم یا نه؛ ولی چارهای نیست پس میپرسم. برایم اخطار آمده و نوشته باید ببرمش ناحیهی تهران، این یعنی چه؟
صدای خانم ادارهی گاز که شبیه شعلههای آبی بخاری، گرم و نرم بود (من البته بخاری ندارم) گفت: بله درست است چون اخطار آمده، پرداخت بهتنهایی کافی نیست باید حتما ببرید ناحیهی تهران...
جوری گفت «ناحیهی تهران» که انگار همهی جهان جز من میدانند ناحیهی تهران کجاست؟ گفتم: آفرین! سوالم دقیقا همین است! ناحیهی تهران دیگر چیست؟ یعنی ما به کجای تهران میگوییم ناحیهی تهران؟... که گفت یعنی دفتر پیشخوان دولتی چیزی! (پیشخان درستتر است البته)
یاد این حرف بابا افتادم که یک باری داشت به همکارش میگفت ببین تو آمدهای پیش محمود و میگویی با عباس کار دارم، خب چرا از اول نرفتی سراغ عباس؟... سوال من هم این است که چرا مینویسید ناحیهی تهران ولی منظورتان پیشخوان دولت است؟ چه میشود که یکباره نمینویسید پیشخوان دولت؟ و از همهی اینها که بگذریم چه میشود که قبض گاز را اسمس نمیکنید که آدم برود آنلاین پرداخت کند؟ (که البته بعدا فهمیدم در تمام این مدت قبض به شمارهای دیگر، اسمس میشده است.)
آن شب بعد از تماس با ادارهی گاز، گوشی را خاموش کردم. زل زدم به برگهی اخطار گاز و بعد دلم خواست گریه کنم. احساسم در آن لحظه این بود که چه طور من هفده ماه چیزی به این سادگی را نمیدانستم؟ و حتی به مخیلهام هم خطور نکرده بود؟... بعد به این فکر کردم چه طور اخطار گاز میتواند اینطور اشک آدم را دربیاورد؟ آخر مگر گاز اشکآور است؟!
صدیقه حسینی | یادداشتها
#پرداخت_مستقیم_پیمان