بر اساس آخرین گزارش محققین مالی و اقتصادی در موسسه مککینزی، جمهوری خلق چین در میزان ثروت ملی از ایالات متحده آمریکا سبقت گرفته و اکنون چین ثروتمندترین کشور جهان است.
این گزارش نشان می دهد که در میان ده کشوری که مجموعا 60% از کل ثروت جهان را به خود اختصاص داده اند (استرالیا، کانادا، فرانسه، چین، آلمان، ژاپن، مکزیک، سوئد، انگلستان، و ایالات متحده) ارتباط تاریخی میان ثروت ملی و تولید ناخالص ملی از میان رفته است.
به این صورت که اگرچه میزان رشد اقتصادی در «اقتصادهای پیشرفته» به کندی و لنگ لنگان ادامه داشته، اما حساب های تراز و ثروت خالص به سه برابر، یعنی معادل 300% افزایش یافته. این واگرایی میان رشد اقتصادی و انباشت ثروت در نتیجه افزایش قیمت اموال (asset price) رخ داده.
در حالیکه در قرن بیست و یکم اقتصادهای «پیشرفته» بطور فزاینده وابسته به انواع اموال های غیرملموس و مجازی (مانند نرم افزارهای کامپیوتری، یا حقوق مالکیت معنوی) گردیده اند، لیکن حجم انبوه نقدینگی که به دنبال موقعیت های سرمایه گذاری و سودآوری بوده متوجه بازارهای املاک و مستغلات شده است. بعبارت دیگر، نرخ سود سرمایه گذاری در صنایع نوظهور و دیجیتال (که بسیار بیشتر از صنایع کلاسیکی که اشباع شده اند دارای ظرفیت رشد هستند) بسیار پایینتر از نرخ سود حاصل از سرمایه گذاری در بازار املاک و مستغلات بوده است.
در سال 2020 دو سوم (68%) از مجموع ثروت جهان در بخش املاک و مستغلات متمرکز شده بود. سایر انواع اموال ثابتی که می توانند موجب رشد اقتصادی شوند مجموعا تنها 20% از کل ثروتها را تشکیل دادند. بعلاوه، امروز ارزش اموال (عمدتا مسکن) 50% بیش از میانگین طولانی مدتِ نسبت آن به درآمد شده است.
همچنین، به ازای هر 1 دلار سرمایه گذاری جدید طی 20 سال گذشته، 4 دلار به میزان دُیون افزوده شده که 2 دلار از آن شامل بدهی مالی است.
نکته دیگر اینکه، درهر دو کشور چین و ایالات متحده (بعنوان رتبه اول و دوم از نظر مجموع ثروت) 10% بالای جامعه (یا همان دهک اول) صاحب دو سوم از مجموع ثروتهای کشور خود هستند. بعبارت دیگر، 90% از جمعیت (یا نه دهک پایینی) مجموعا تنها یک سوم از ثروتها را در اختیار دارند.
این مطلب را زیاد شنیده ایم که حوزه مسکن یکی از حوزه های پیشران اقتصادی است.
آقای رئیسی ساخت و تولید مسکن را پیشران اقتصاد دانست و گفت: احداث مسکن میتواند بسیاری از صنایع را در کشور فعال کند و اگرچه وزارت راه و شهرسازی مسئولیت حوزه مسکن را برعهده دارد، اما همه وزارتخانهها و دستگاهها باید در این زمینه کمک و همکاری کنند.
دولت مصمم است همه ظرفیتهای کشور را در حوزه مسکن فعال کند - ایسنا (isna.ir)
اتفاقا یکی از مهمترین مولفه های رشد اقتصادی برق آسا و نجومی کشور چین در بیست سال گذشته همین ساخت انبوه مسکن بوده. پروژه های ساخت مسکن در ابعاد ملی نه تنها به واقع یکی از پیشران های بسیار قدرتمند صنعتی است، بلکه به دلیل سود آوری بالا به راحتی موجب جذب سرمایه و نقدینگی و نتیجتا جلوگیری از تورم در سایر بازارها می شود. یکی از مهمترین مواهب رونق در بخش ساخت مسکن می تواند بیرون کشیده شدن نقدینگی هایی باشد که در حال حاضر موجب نوسان شدید و تورم سرسام آور در بازار ارز و سکه شده اند. امّا...
اولا، افزایش تولید مسکن به هیچ عنوان به معنی کاهش قیمت مسکن نیست.
ثانیا، بخش اعظم سرمایه و نقدینگیِ سرگردانی که به سمت بازار مسکن هدایت می شود نه برای ساخت مسکن جهت مصرف شخصی، بلکه با هدف جلوگیری از افت ارزش پول و دستیابی به سود است. بنابراین، افزایش سود حاصل از سرمایه گذاری در بخش مسکن متعاقبا موجب افزایش تقاضای مصرف در سایر حوزه های مصرفی خواهد شد. و این نهایتا یعنی افزایش نقدینگی در سایر بازارها. لذا در صورتی که سایر حوزه های مصرفی همچنان وابسته به واردات باشند، رونق یافتن بازار مسکن به معنی افزایش قیمت دلار و تشدید تورم در کالاهای مصرفی خواهد بود.
ثالثا، چنانچه تسهیلات بانکی بصورت غیر اصولی و بدون نظارت موثر ارائه شود، این امکان هست که نقدینگی تولید شده توسط بانکها بطور مستقیم وارد چرخه سفته بازی در بازارهای غیر مولد مانند دلار و سکه شده و حتی نیروی عرضه در بازار مسکن هم تقویت نشود.
تیم اقتصادی دولت سیزدهم نه به دنبال توسعه سوسیالیستی است و نه حتی توسعه صنعتی ملی. رویکرد نولیبرالی همچنان بر اقتصاد کشور حاکم است و از این منظر، خط مشی و ویژگی های اقتصادی جمهوری اسلامی ایران شباهت بسیار زیادی به جمهوری فدراتیو روسیه دارد. هر دو کشور مشی اقتصادی نولیبرال دارند، هر دو ظرفیت تبدیل شدن به قدرت های منطقه ای و جهانی را دارند، و هر دو به همین دلیل زیر فشارهای اقتصادی و سیاسی و نظامی آمریکا و غرب قرار دارند. به این ترتیب، تنها راه توسعه برای هر دو کشور ایران و روسیه عبارت است از پذیرش جمهوری خلق چین بعنوان اصلی ترین شریک تجاری.
کوچ صنایع آمریکایی و غربی به چین از مدتها پیش این کشور را به قلب صنعتی جهان تبدیل کرده بود. لیکن به دلیل فرار انبوه سرمایه ها از جوامع جهان سوم (منجمله خود چین) به جوامع متروپل و «لیبرال» (علی الخصوص آمریکا)، صنعت زدایی در جوامع غربی با انباشت ثروت در بخش املاک و مستغلات همراه بود. یکی از دلایل این پدیده، جذابیت بازار املاک در جوامع غربی بود که به دلیل تورم مداوم شکل می گرفت. و به همین دلیل بخش مسکن و املاک در چین باید جذابیت مشابهی ایجاد می کرد تا از فرار سرمایه ها جلوگیری شود.
گزارش مککینزی نشان می دهد یکی دیگر از مولفه های قدرت آمریکا از انحصار آن خارج شده و حتی از نظر میزان ثروت انباشته در اموال ثابت و املاک و مستغلات هم دیگر رتبه نخست در اختیار آمریکا نیست. یعنی حتی در داخل نظم نولیبرال هم جایگاه رهبری آمریکا دچار چالش های جدی شده است.
افول آمریکا روز به روز واضحتر و آشکارتر می شود. هم در عرصه جهانی، و هم در داخل کشور ما. اما اگر چه نفوذی های آمریکا از راس دولت جمهوری اسلامی کنار رفته اند، ولی هژمونی نولیبرالیسم به این زودی ها ناپدید نخواهد شد. مطلبی که سمیر امین فقید درباره روسیه گفته بود، درباره ایران هم صادق است. روسیه و ایران هر دو در برابر سلطه امپریالیسم ایستاده و برنامه های توسعه ملی خود را دنبال می کنند. اما بر خلاف چین که با دو پا (اقتصادی و سیاسی) راه می رود، روسیه و ایران هر دو روی یک پا (سیاسی) لنگ می زنند. تا زمانی که اقتصاد ملی و درونزا نداشته باشیم قادر به دویدن و سبقت گرفتن از آمریکا و غرب نخواهیم بود. چین روی دو پا دویده که امروز از آمریکا پیشی گرفته است.