سپیده سعید
سپیده سعید
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

از خواب‌هایم می‌فهمم!

کابوس اثر هنری فوسلی
کابوس اثر هنری فوسلی

ارتباط خوبی با خواب‌هایم دارم، هیچکس مرا بیشتر از خودم نمی‌شناسد و هیچکس به اندازه‌ی من نمی‌تواند بفهمد خواب‌هایم یعنی چه! خواب‌ها پر از نماد و حرف هستند برای خود شخص اگر حوصله داشته باشد که به یاد بیاورد و جنبه‌ی احساسی آن را بدون درگیر شدن نگاه کند.

نسبت خواب‌های بد به خوب بسیار بیشتر است، برای اغلب آدمها همینطور است، جای نگرانی نیست!

چند شبیست خواب‌های آشفته و مبهم می‌بینم، که به وضوح نشان از زندگی فعلی‌ام دارند. هر وقت چنین خوابهایی می‌بینم می‌فهمم که افسار ذهن و زندگی‌ام رها شده و اولین اقدام این است که صبح کمی چیزها را برای خودم شفاف کنم. چند هدف کوتاه مدت بگذارم، هدف‌های بلندمدت‌ترم را مرور کنم.

و رسیدگی به آدمها! بخش مهمی از انرژی ذهن و جسم ما را آدمها می‌گیرند، چه دوستشان داشته باشیم چه نداشته باشیم، چه ارتباطات زیادی داشته باشیم چه نداشته باشیم. ذهن میل زیادی دارد که چنگ بیندازد به ذهن‌خوانی آدمها، ذهن است دیگر (بخوانید بچه است دیگر)، برای من جای ناراحتی و ضعف ندارد. فقط باید به آن رسیدگی شود. اینکه دیگران چه فکری درباره‌ی ما می‌کنند، اینکه تو بخواهی چیزی را به دیگران ثابت کنی، اینکه بخواهی به کسی ضربه بزنی (این حال بدبختان روزگار است)، بخواهی جلوی ضربه‌ی دیگران را بگیری. و ازین دست چیزها!

من توی زندگی خودم و اطرافیانم هیچ چیزی را انرژی‌برتر از تلاش برای خواندن ذهن دیگران ندیدم. انگار یک کوه انرژی را منفجر کنی و خود در میان این کوه بوده باشی.

منظور من این نیست که آدمها بد هستند! اصلا! آنچه بد است ذهنیست که چنگ می‌اندازد به دیگران و ازین چنگ انداختن‌ها میله‌های اسارت می‌سازد. ذهن من و تو هم ندارد، همه همینیم.

و رسیدگی به امور روزانه! از نگاه من کارهایی که در روز انجام می‌دهیم هیچکدام انرژی‌بر واقعی نیستند. برای من دو دسته کلی دارند، آنهایی که در انجامشان میل و اشتیاق هست و آنهایی که نیست. دسته‌ی اول که خودِ زندگیست و بحثی نیست. و اما دسته‌ی دوم؛ کارهایی که در انجامشان میل و اشتیاق نیست، آن هم دو دسته کلی دارد، خودشان جذاب نیستند ولی نتیجه‌ی خوبی خواهند داشت و یا در کمترین حالت نتیجه‌ی چشمگیری ندارند ولی نوعی «باید» هستند، آنها را می‌شود با در معرض گذاشتن صبوری و آزمایش خود در صبر انجام داد. و زیردسته‌ی دیگر که حتی آخر و عاقبت خوشی هم ندارند، آیا خر هستم؟ آیا وقتش نیست یک نگاه جدی به خودم و آنچه انجام می‌دهم بیندازم؟

می‌بینی از دور که نگاه کنی تکلیف همه‌چیز مشخص است، کمی دقت نیاز است.

من دیشب خواب‌های آشفته دیدم، و با نوشتن سعی کردم کمی چیزها را برای خودم شفاف کنم!

ذهنخواب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید