بسم الله الرحمن الرحیم
پروردگارا! مثل اینکه نفس من و روح من ایستاده در مقابل جمال و جلال تو؛ و سایه افکنده بر نفس من نیکوییِ توکّل من بر تو. پروردگارا! این معنا با احسان معلوم و مشهود است که توکّل بر تو موجب نجات، موجب رفاه و موجب سعادت ابدی میگردد.
یکی از آثار جلال و بزرگواری خداوند، نفخۀ صور که میشود، دیّاری قدرت برایش در تکلّم نمیماند. یکی از آثار جلال پروردگار عالم، قوّههایی است که در شیر و پلنگ و ببر و آهن و کوه و فلزات مطلقاً دیده میشود؛ یعنی قوّۀ پروردگار از قوای این موجودات واضح میشود. قوّه در اشخاص از برتری صاحب قوّه است، یعنی اجلّ است از تنبلی و کاهلی. حضرت احدیّت اجلّ است از تمام اوصاف بشری و از تمام قدرتهای قدرتمند مطلقاً.
فرعون در اثر دیدن عصای موسی خودش را نجس کرد و دفعتاً ریشش از ترس سفید شد، در اثر جلال خدای تعالی که از عصای موسی ظاهر شده بود. یا خود حضرت موسی موقعی که غضب میفرمود، خون از سر موهای ایشان خارج میگردید، در اثر جلال ایشان بود. گاهی اوقات وقتی که شیر نعره میکشد و محاذی با اشجار است، اشجار میسوزند در اثر جلال پروردگار که از حنجرۀ شیر صادر میشود. آثار جلال پروردگار پر است در نوع موجودات. از آثار جلال اوست که تمام خلق، چه مطیع خداوند باشند و چه عاصی خداوند باشند، هیچ تأثیری در ساحت قدس ربوبی ندارند. بیاعتنایی اهلبیت پیغمبر علیهمالسلام به دنیا و اهل دنیا، شاهد بر جلال خداوند است. گردن برای غیر خدا ننهادن، یعنی از جلال خداوند بهرهمند است.
و اما اوصاف جمالیّه پروردگار عالم نیز در جمیع موجودات، حتی در اطوار موجودات نیز دیده میشود، لهذا هنگام رفتن گله به طرف صحرا و برگشتن به طرف آخور، جمال دارد. (وَ لَكُمْ فِيها جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ . نحل، آیۀ ۶) جمال در اوصاف حضرت احدیّت است که به ظهورات پروردگار بیش و کم مُدرَک واقع میشود. جمال پروردگار در اثر قُرب روح به پروردگار، به روح سرایت میکند و از روح سرایت به بدن میکند. البته فرق است بین جمیل و متجمّل؛ جمیل یعنی آن زیبایی حقیقی یُدرَک و لایوصَف که در موجود است و قابل اشاره نیست. ولی تجمّل عبارت است از به خود بستن زیبایی خیالی، یا زیبایی که بهوسیلۀ اسباب و ترکیب حاصل میشود و اینها اموری است ظاهر و تخیّلی و تخیّلانگیز که مربوط به اوصاف پروردگار عالم نیست...
پروردگارا! در اثر توکّل، مرا در عفو خودت غرق فرمودی؛ و اگر عفو فرمودی مرا، هیچکس سزاوارتر از این عطا و این بخشش جز تو نیست. این عنایت از فضل خاص حضرت عالی است. پروردگارا اگر مرگ من نزدیک شده ولی عمل من موجب قُرب من نشده و عمل من در مقابل عطای تو هیچ اندر هیچ است، پس به تحقیق قرار دادهام اقرار به گناه خودم را وسیلهای برای تفضّل تو و تقرّب به تو و نجات خودم؛ الان اعتراف میکنم که من بد هستم و تو خوب و من جاهل و تو عالِم.
قبلا فرمود خدایا مثل اینکه خودم را در محضر تو حاضر میدانم و رحمت تو جانِ مرا اداره کرده و من غوطهورم در نِعم تو و در احسان تو و در فضل تو. برای من مسلّم است که اینجور است مسأله. پس حالا که نسبت به نشئۀ دوم غفلاتی دارم؛ اینجور نیست که تو را میشناسم و غفلت از تو نداشتم، غفلت دارم، اگر عفوم بکنی چه کسی لایق تر از تو هست برای عفو کردن؟! تو صاحبخانه هستی که هستی ، همهکاره هستی که هستی، غنی هم هستی، تو اولی هستی که عفو بفرمایی من را بالنسبه به دیگران. سزاوار به عفو تویی و چیزی هم از دستگاه تو کم نمیشود.
میگویم خدایا من بد کردم. تو خوب هستی من بد؛ همین که میگویم تو خوب هستی من بد دلّالِ ترقّیِ من میشود، دلّالِ نجاتِ من میشود، وسیلۀ نجات من میشود.
روی کفن حضرت سلمان، حضرت امیرالمومنین مرقوم فرمودند همین کلمات را به لسان دیگر؛ در مدائن بغداد مرقوم فرمودند از لسان جناب سلمان است: «وفدتُ علی الکریم» وارد شدم به شخص کریم، وارد شدم به خانۀ کریم، وارد شدم به خانۀ خدای کریم. «وفدتُ علی الکریم بغیر زادٍ» یعنی نماز شب مقبول نیاوردم، روزۀ مقبول هم نیاوردم، حج مقبول هم نیاوردم، نماز مقبول هم نیاوردم، صدقۀ مقبول هم نیاوردم، هیچی نیاوردم. بعیر زادٍ، زاد یعنی عمل صالح... «مِن الحسنات و القلب السلیم» قلب سلیم هم ندارم، قلب خالص هم ندارم، قلب پاک هم ندارم، عمل هم ندارم، ولی کجا میخواهم وارد شوم؟ خانۀ اوّل کریم میخواهم وارد شوم. اگر بخواهند به خانۀ اوّل کریم حقیقی وارد شوند «و حَملُ الزاد اَقبَحُ کلِّ شیئٍ» آی خدا! آمدم نماز خوبی هم آوردم! این قبیح است بندۀ خدا!
و حَملُ الزاد اَقبَحُ کلِّ شیئٍ إذا کانَ الوُفود علی الکریم
اگر بر اکرمالاکرمین میخواهی وارد شوی، کولهپشتی بار سنگین برمیداری میبری کجا؟ مگر آنجا نیست؟ آقا یک گلی ببریم برای خدا، بله گل ببر برای خدا لکن معنایش این است که عقلت را عوض کن نسبت به خدا، عقل و شعورت را نسبت به خدا عوض کن. یعنی بدان خدا هم حاضر است، هم کریم است، هم دوستت میدارد. این حرف صد و بیست و چهار هزار پیغمبر است، حرف قرآن مجید است.
إِلهِى كَأَنِّى بِنَفْسِى واقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَقَدْ أَظَلَّها حُسْنُ تَوَكُّلِى عَلَيْكَ فَقُلْتَ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَتَغَمَّدْتَنِى بِعَفْوِک إِلهِى إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلى مِنْكَ بِذلِكَ ؟ وَ إِنْ كانَ قَدْ دَنا أَجَلِى وَلَمْ يُدْنِنِى مِنْكَ عَمَلِى فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِی
شرح از فقیه مجاهد حضرت آیتاللّه العظمی حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی رحمهاللّه
بخش اول شرح مناجات شعبانیه را بخوانید!