تا به حال پیش اومده آدمی رو ببینید که از کسی بدش بیاد؟ یا اصلا متنفر باشه و یک جایی خبر خوبی از اون شخص بشنوه اما توی دلش چون ازش بدش میاد دوس نداشته باشه اون خبر رو باور کنه؟یا حداقل کار اون فرد رو زیر سوال ببره و بگه این شانس داشته این پارتی داشته یا اینکه خبر دروغه.
و وقتی میخواد این خبر رو برای کسی تعریف کنه با حالت تحقیر تعریف کنه جوری تعریف میکنه که انگار هیچ چیز خوبی رخ نداده و ضعف های قبلی اون آدم رو مدام یادآوری کنه تا نقطه قوتی که در زندگی اون فرد ایجاد شده توی ذهن بقیه افراد جا خوش نکنه.
ببینید این کار در مقیاس بزرگتری در جامعه در حال انجام هست ، چطور ما میتونیم با استفاده از کلمات و رسانه حتی نقاط قوت رو تبدیل به نقاط ضعف کنیم.
یا خبر خوبی هم که بوجود میاد میگردیم دنبال نقطه ی انحرافی ای که با اون بشه موج خبری رو ایجاد کرد
جوری که تمرکز همه به اون سمت بره و از اتفاق خوبی که در حال رخ دادن هست چشم پوشی کنیم
از نقطه قوت ها همانطور خوشحال شویم که از ضعف ها ناراحتیم .