برای سازمانی که می خواهد یک نیروی انسانی برانگیخته و مولد را ایجاد و حفظ کند، دلایلی که چرا کارکنان در سازمان باقی می مانند، به همان اندازه یا بیشتر از دلایلی که افراد به واسطه آنها سازمان را ترک می کنند، اهمیت دارد.
در این این مقاله رابطه بین ارزش های کاری و انگیزشی در رضایت شغلی گروه های گوناگون کارمندان در سطوح مختلف، و عوامل محیطی داخل و خارج سازمان که در ماندن یا رفتن افراد تاثیر گذار بوده، بررسی شده است.
دلایل ماندن مدیران و متخصصان به طور قابل توجه ای از دلایل پرسنل رده های دیگر سازمان متمایز و متفاوت است.
اگر هم رضایت شغلی و هم عوامل محیطی در سطح بالایی قرار داشته باشند، احتمال ترک کار بسیار ناچیز خواهد بود
اگر برای مدیریت مهم است که افراد بخاطر دلایلی بمانند که هم برای خودشان، هم برای سازمان و هم برای جامعه صحیح و مفید باشند، باید سازمان هایی که به صورت زنده و پویا اداره می گردند را توسعه دهند که در آنها افراد با ارزش های گوناگون پذیرفته و به آنها احترام گذاشته می شود.
مدیران باید بدانند قانون سنتی«با دیگران آنگونه رفتار کنید که انتظار دارید دیگران با شما بدان شکل رفتار کنند» بر این اصل استوار است که همه افراد دارای ارزش های مشابهی هستند، برای همین مدیران می اندیشند که آنچه به نظر آنان درست تلقی شود، از دیدگاه کارمندانشان نیز چنین است.
اما واقع امر این است که ارزش های افراد یکسان نیست و آنچه از دیدگاه مدیر درست تلقی می شود، غالبا از دیدگاه کارمند غلط محسوب می گردد. پس «با دیگران آنگونه رفتار کنید که آنها انتظار دارند»
تدارک یک محیط کاری که با هدف های شخصی کارکنان و ارزش هایشان برای کار و زندگی، به گونه ای وسیع تطابق داشته باشد، ضروری است.
مدیران می باید دریابند که مفهوم کارمند متوسط یک تصور کلی است و توسعه برنامه های پرسنلی و همچنین خط مشی هایی که توانایی پاسخگویی به ارزشهای متفاوت کارکنان را داشته باشد، ضروری و لازم است. بنابراین توسعه استراتژی ها و تقویت هایی که سبب گردد کارکنان به واسطه دلایلی که هم برای خودشان و هم برای شرکت صحیح هستند، بمانند، امکان پذیر است.
اگر یک شرکت تمایل دارد نیروی انسانی پویا و با نشاطی داشته باشد، می باید دلایلی را برای تداوم همکاری پرسنل خود بیابد و آنها را تقویت کند.