لازم است یادآور شوم که هرچند این جزوه حاصل تجربهی بیش از هجده سال کار اینجانب در پُستهای مختلف بخشهای خصوصی، از مدیریتی تا کارمندی و همچنین توصیههایی که از بزرگان دنیای کسب کار شنیده یا خواندهام، میباشد اما هرگز آن را به عنوان وحی مُنزل تلقی نکرده و احتمالاً و چه بسا موارد بسیاری وجود دارد که یا متوجهشان نشدهام یا دارم اشتباه میکنم، و از آنجا که هدف ما این است که کمکی هرچند ناچیز به دیگر دوستان کنیم؛ لذا توقع هم دارم که خوانندگان محترم در صورت مشاهده هرگونه لغزشی، آن نکته را نقد و گوشزد بفرمایند، بلکه بنده نیز از اشتباه درآیم. همچنین دوستان عنایت داشته باشند که این نوشتار را طبق فرهنگ و روال جاری مملکت خودمان، و استخدام در بخش خصوصی تنظیم کردهام و اگر در کشورهای دیگر، یا بخشهای دولتی، اوضاعی مشابه یا متفاوت تجربه شود، بنده اطلاع چندانی ندارم و بحثی نیز در خصوص آن موارد ندارم.
یکی از مهمترین توجهات پیش از استخدام این است که آیا واقعاً لازم است که در این شرکت استخدام شوم یا جای دیگری را متناسب با شرایط خودم پیدا کنم؟ این موضوع خیلی حائز اهمیت است. حتی با شرایطی که برخی معتقدند در کشور حکم فرماست و با توجه به کم بودن گزینههای انتخابی باید اولین فرصتی که پیدا شد را دو دوستی چسبید. اما به نظر من حتی در این شرایط نیز باید از میان همین گزینههای به قولی محدود و احتمالاً معیوب، بهترین را انتخاب نمود (نه لزوماً اولین را) توصیه میکنم مقالهی «12نشانه از شغلی که شما نباید بپذیرید» را بخوانید که البته این مقاله را بنده ترجمه و در لینکدین قرار دادهام. همچنین خواندن مقالهی «هفت نشانه از یک سازمان بیمار» نیز خالی از لطف نیست.
رزومه کاری: در مورد نحوهی نگارش رزومه، سایتهای زیادی وجود دارد که یا میشناسید یا با سرچی ساده در اینترنت به سادگی پیدا میشوند. مثلا این سه لینک به نظرم مطالب جالبی دارند. 1، 2، 3 اما اینجا ذکر شش مورد بسنده میکنم.
اما: معمولاً جهت استخدام در شرکتها یا موسسات خصوصی (کوچک یا بزرگ) پروسهی مشابهی طی میشود که به طور خلاصه شامل، مشاهده آگهی (یا معرفی یکی از آشنایان)، ارسال رزومه، انجام جلسه یا جلسات مصاحبه، احتمالاً دادن ضمانت مانند سفته، عقد قرارداد آزمایشی و نهایتا عقد قرارداد بلند مدت و محدود خواهد شد. لازم میدانم مروری بر برخی از موارد داشته باشیم.
اول: اگرچه رزومه باید کامل و توصیفگر تمام مشخصات حرفهای شما باشد، اما ذکر اطلاعات بیمورد، نتیجهی عکس دارد و شما را غیرحرفهای جلوه میدهد. به عنوان مثال، درج شماره شناسنامه، کد ملی، نام پدر، پلاک منزل، ماه و روز تولد در رزومه بیمورد است. واقعاً کارفرمای بالقوه، چه نیازی دارد که برای تنظیم قرار مصاحبه، کد ملی یا پلاک منزلتان را نیز بداند؟ شما این اطلاعات را به طور کامل، هنگام عقد قرارداد کاری در اختیار ایشان خواهید گذاشت، لذا ذکر زودهنگام آنها وقتی که اصطلاحاً «نه به دار است و نه به بار» غیرضروری میباشد. (به عنوان توصیه عرض میکنم که همیشه سعی کنید اینگونه اطلاعات را در اختیار کسی نگذارید مگر آنکه مجبور شوید این را به عنوان یک قانون و پیشفرض! درنظر بگیرید) تنها ذکر نام و نام خانوادگی، سال تولد، شمارهی تماس، ایمیل، وضعیت تاهل، وضعیت نظام وظیفه و نشانی حدودی محل سکونت (صرفاً برای آنکه کارفرما بداند که منزلتان چقدر دور یا نزدیک است) در مرحلهی ارسال رزومه و حتی مصاحبه، به عنوان مشخصات شما کفایت دارد (به نظر من که زیاد هم هست).
دوم: رزومه طبق استانداردها و قالبهای رایج و آشنا تنظیم شود. تا خواندنش راحتتر باشد.
سوم: هر شرکت را جداگانه بررسی و رزومه را برای آن شرکت سفارشی (Customize) کنیم. به عنوان مثال، مهارتها و تجاربمان را متناسب با نیاز شرکتها «مرتب» نماییم.
چهارم: ادبیات و اصطلاحات رزومهنویسی را یاد بگیریم و درست بهکار ببریم. صرفاً با خواندن 4 خط مقاله نگویم که با فلان مهارت آشنا هستم.
آشنا: مفاهیم پایه و اصلی (pricipal) آن مهارت را به خوبی میدانم.
متوسط: مفاهیم پایه را میدانم، اما با آنکه تجارب خوبی در کارنامه دارم موارد زیادی هم هست که هنوز نمیدانم.
مسلط: با صفر تا صد آن مهارت، (جزء به جزء) آشنا هستم و در آن حوزه تجارب موفقیت آمیز زیادی دارم اما حداقل یکی از آنها متمایز و تحسین برانگیز است و الان پاسخ هرچه ازم بپرسند را میدانم. به جز مفاهیمی که عملاً جزو حوزهی متفاوتی محسوب میشوند.
پنجم: روشها، نکات و نظرها در مورد رزومه نویسی را سرچ و اگر منطقی و متقاعد کننده بودند به کار ببریم. ششم: دروغ یا اغراق نکنیم. اگر دروغ بگوییم، هزینهی از دست دادن اعتبارمان پس از مصاحبه یا پس از استخدام به مراتب گزافتر است. فکرش را بکنید چنانچه صادقانه بگوییم با مهارت X فقط آشنا هستیم، کارفرمای بالقوه پس از مصاحبه با چه دید مثبتی موضوع ما را بررسی خواهد کرد؟
سوال: میزان حقوق درخواستیام را چقدر بنویسم؟
اگر ترجیح دادید که حقوق در خواستی را در رزومه یا فرم تقاضای کاری بنویسید احتمالا این سوال پیش می آید که واقعاً چقدر درخواست کنم که هم خوب باشد، هم کارفرما با آن موافقت کند؟ پاسخ این است که هرچند فرمول خاصی برای این مورد وجود ندارد و دستمزد ما به سابقه، تجربه، میزان تخصص، میزان نیاز کارفرمایان، عرف آن صنف و حتی شانس ما بستگی دارد، اما اینطور هم نیست که واقعا نتوان حدود حقوق درخواستی را تخمین زد. قبل از هر چیز باید از میزان حداقل و حداکثر حقوقی که همصنفان ما که از لحاظ تجربه و مهارت با ما در یک سطح هستند با خبر باشیم. البته این بررسی نباید محدود به یکی دو شرکت شود.
فرضاً که نتیجه، بین دو تا سه میلیون تومان شد. اکنون حقوقی که به سادگی میتوان برای خود در نظر گرفت و به آن دست پیدا کرد، اولاً در همین بازه است، ثانیاً بتوان با قاطعیت در چشم مدیر آیندهی خود نگاه کرد و بدون از دست دادن اعتماد به نفس و لرزیدن صدا، بیان کرد. پس آن حقوقی است که به سادگی و با کمی جستجو و چند مصاحبه در شرکتهای مختلف، به دست میآید.
اگر کسانی را میشناسید که دارند سه میلیون یا بیشتر حقوق میگیرند اما از لحاظ تجربه و عملکرد و تخصص در حد شما هستند، پس شما هم میتوانید جایی را پیدا کنید که همین میزان حقوق دریافت کنید. مهم این است که بتوانید بدون نگرانی، هدفتان (میزان حقوق) را به زبان آورید. و البته این را نیز بگویم که حقوق درخواستی در عین حال غیر منطقی و اصطلاحاً فضایی نباشد. برای همین باید روی میزان حداقل و حداکثر حقوق تحقیق کنید.
این نکته را فراموش نکنید که خوب یا بد، شرکتها تمایل چندانی به جذب افراد پولکی ندارند پس اگر متوجه شوند که بیشترین و یا تنها انگیزهی شما برای انتخاب آن شرکت، مبلغ حقوقتان است، پس احتمالا شما را انتخاب نخواهند کرد. از طرفی شما هم مراقب باشید که اگر شرکتی را فقط به دلیل بالاتر بودن حقوقش برگزیدهاید و هیچ جاذبهی دیگری در آنجا برایتان وجود ندارد، پس شاید تصمیم درستی نگرفتهاید و در آینده به مشکل برخواهید خورد.
مصاحبه: معمولاً پیش از مصاحبه، فرمی به شما میدهند که باید پرش کنید. چند پیشنهاد برای تکمیل فرم و انجام مصاحبه دارم:
اول: پیشفرض عدم ارائهی اطلاعات غیر ضروری در این مرحله نیز مهم است و سعی کنید که حتی الامکان رعایت فرمایید. لزومی ندارد که تمام موارد مذکور در فرم درخواست همکاری را پاسخ دهید. شماره شناسنامه، کد ملی، پلاک منزل، نام پدر، نام مادر، نام همسر و ... مواردی هستند که هیچ تاثیری در گزینش شما ندارند. فرضاً شما میگویید که متاهلم و یک فرزند دارم. همین کافی است. نام همسر و شماره شناسنامه و غیره، به چه کار آنها هنگام گزینش میآید؟ حتی ممکن است بگویند که چرا اسم پدرتان را خالی گذاشتهاید یا چرا آدرس منزلتان را کامل ذکر نکردهاید. شما می-توانید خیلی مودبانه و البته قاطعانه به ایشان اطمینان بدهید که این اطلاعات را به طور کامل، هنگام عقد قرارداد در اختیارشان خواهید گذاشت چرا که اکنون تاثیری در ارزیابی صلاحیت حرفه ای شما ندارد. باید متقاعد شوند اما اگر همچنان اصرار به گرفتن این اطلاعات داشتند احتمالا یا غیرمنطقی هستند یا دیدگاه مفرط بالا به پایین و یا احتمالاً قصد سوءاستفاده دارند! که در هر صورت، تصمیم باشماست که ترجیح میدهید با اینگونه افراد کار کنید یا خیر؟ به هر حال اینجا ایران است شاید گاهی مجبور شوید که خیلی سخت نگیرید مخصوصاً اگر شرکت مورد نظر از اعتبار نسبتا بالایی برخوردار باشد. مثلاً سیستم تشکیل پروندهی منابع انسانی برخی از شرکتها، برمبنای کد ملی است (مخصوصاً شرکتهایی که ثبتنام اینترنتی میکنند) باز هم تصمیم با شماست که چقدر آنها را معتبر میدانید و چقدر میتوانید به آنها اعتماد کنید. منظورم این است که نهایت سعیتان را بکنید که از دادن اطلاعات غیرضروری اجتناب کنید مگر آنکه مجبور شوید.
دوم: بعضی شرکتها سفته میگیرند، اگر شما واقعاً نمیخواهید سفته بدهید که تکلیفتان مشخص است. اما اگر دادن سفته برایتان بلامانع است، دقت فرمایید در فرم که پرسیده میشود آیا حاضر به ارائهی ضمانت (مانند سفته) هستید؟ بلی/خیر. شما بنویسید «بستگی دارد» این موضوع را در جای خودش توضیح کامل خواهم داد.
سوم: کمتر پیش میآید که مصاحبه گران، واقعاً در امور مربوط به مصاحبه متخصص باشند، (لزوماً پرسابقه به معنای متخصص نیست) پس معمولاً خودشان را به سادگی لو میدهند و شما با اندک دقتی میتوانید حدس بزنید که نظری مثبت یا منفی نسبت به شما دارند. بهتر است با زبان بدن نیز آشنایی داشته باشید. با یک سرچ ساده در اینترنت میتوانید کلی جزوه و فیلم آموزشی مفید پیدا کنید. اما به غیر از زبان بدن و در صورت عدم آشنایی، یادتان باشد که اگر مصاحبه کننده از شما خوشش نباید معمولاً با عکسالعملهایی مختلف روبهرو خواهید شد که میتوانید متوجه آنها بشوید. به عنوان چند نمونه: در مقابل اکثر حرفهایی که میزنید جبههگیری و با آنها مخالفتهای صریح یا ضمنی میکنند، مرتباً صحبتهای شما را قطع میکنند، بیشتر روی نکات منفی رزومه و تواناییهایی که ندارید مانور میدهند. در هر صورت چنانچه متوجه نظر منفی در شخص مصاحبهکننده شدید، صددرصد آن را جدی بگیرید و سعی کنید با حوصله و متانت و تمرکز روی نکات مثبت و مهارتهای ارزشمندی که دارید، نظر مصاحبهکننده را تغییر دهید. گاهی نیز مصاحبه کننده، واقعاً نظر منفی نسبت به شما ندارد اما با تکنیکهای خاصی قصد دارد شما را عصبی یا حتی هیجان زده کند تا عکس العمل شما را ببینید. به عنوان یکی از مهمترین توصیه ها، همیشه سعی کنید که روی اعصاب، هیجانات و حتی احساسات خود کنترل داشته باشید. خیلی خوب است که روی این موضوع تمرین کنید. برای خودتان هم خوب است. هر چه باشد کسی که بتواند خودش را به خوبی کنترل و مدیریت کند علاوه بر اینکه نیروی ارزشمندتری محسوب میشود، در زندگی نیز معمولاً موفق تر است.
چهارم: مصاحبهی برخی شرکتها در دو مرحله یا بیشتر انجام میشود. دقت بفرمایید که مصاحبههای دوم یا بعد از آن اگر به مراتب مهمتر از مصاحبهی اول نباشد، کماهمیتتر هم نیست. فراموش نکنید که اختیارات مصاحبهکنندهی مراحل بعدی، مطمئنا بالاتر از شخص قبلی است و کافی است که از شما خوشش نیاید و شما به همین سادگی موقعیت را از دست خواهید داد. لذا تصور نکنید که چون در مصاحبهی فنی یا علمی، موفق شدید پس مصاحبهی دوم یا سوم حالتی فرمالیته دارد. خیر اینطور نیست.
نکته: به طور معمول شرکتهایی که بیش از یک جلسه مصاحبه برای هر متقاضی کار برگزار میکنند، مصاحبههای اولشان جنبهی فنی یا علمی دارند، اما چنانچه شما را به مصاحبه دوم دعوت کردند، تصور نکنید که یعنی از لحاظ فنی کاملاً تایید شدهاید. پیشنهاد میکنم پرسشهایی که در مصاحبه فنی پاسخ دادید را حتماً و حتماً در منزل مرور کنید و اشتباهات خودتان را درآورید و پاسخهای صحیح را یاد بگیرید و اگر فرصت شد مطالب را حتی عمیقتر بررسی کنید. چون اصلاً بعید نیست که در مصاحبهی دوم دقیقاً همان سوالات و مواردی که شما درشان مشکل داشتید، مجددا پرسیده شوند. به این معنا که شما به مصاحبه دوم که قرار بود فنی نباشد دعوت میشوید اما با کمال تعجب میبینید که از شما سوالات فنی هم میکنند و اتفاقا و دقیقاً همان سوالاتی که بلد نبودید و حتی شاید مواردی بیشتر پیرامون آنها مجددا مطرح شوند. برخی شرکتها این کار را میکنند و البته حق هم دارند به هر حال میخواهند ببینند که متقاضی کار آیا به خودش زحمت داده و حداقل اشکالاتش را درآورده باشد و مروری کرده باشد؟
پنجم: گاهی در مصاحبه با سوالاتی مانند «هدف پنج سال آینده شما چیست؟»، «چه کسی را به عنوان الگو در زندگی قبول دارید؟»، «به نظرتان چرا باید شما را استخدام کنیم؟» و از این قبیل موارد، روبهرو میشوید، بد نیست که سوالات رایج اینچنینی را از اینترنت جستجو نمایید و خود را برای پاسخ به آنها آماده کنید مثلا این لینک و این . البته اصلاً منظور این نیست که از پیش برای اینگونه سوالات پاسخهای دروغین آماده کنید بلکه هدف این است که حضور ذهن داشته باشید که بتوانید سر جلسه مصاحبه به درستی حق مطلب را ادا نمایید.
ششم: گهگاه پیش میآید که متوجه میشوید از لحاظ سواد و تجربه نسبت به شخص مصاحبهکننده برتری کاملی دارید. به عنوان توصیه، هرگز، هرگز و هرگز سعی نکنید که این برتری را به رخش بکشید. منظور این است که تا میتوانید قابلیتهایتان را نشان دهید و از کلمات و عبارات فنی استفاده کنید، اما نقاط ضعف طرف مقابلتان را ندید بگیرید و اجازه دهید که شان و غرورش حفظ شده بماند. اجازه دهید خوشحال باشد از این-که از سویی دستش پیش شما رو نشده از سوی دیگر شما را به عنوان نیرویی کاربلد و حرفهای بشناسد. از سویی حواسمان به آنچه که به زبان می آوریم باشد. از اصطلاحاتی که معنی آن را واقعاً نمیدانیم استفاده نکنیم. چه بسا پیش آمده که طرف مقابل خیلی بیشتر از آنچه که تصور میکردیم، مطلع و فنی باشد.
هفتم: گاهی طرف مصاحبهکننده، یک فرد کاملا پُر و حرفهای است و به سادگی میتواند شما را از لحاظ فنی یا علمی به چالش بکشد، خبر خوب اینکه این قبیل افراد، قدرت تشخیص مهارت دیگران را دارند و کافی است که با حفظ خونسردی، هر آنچه که میدانید را پاسخ دهید، مطمئناً اگر خوب باشید، او تشخیص می-دهد. برای آنکه بتوانید با کمترین مشکل از عهدهی اینگونه مصاحبهها برآیید، توصیه میکنم که اول سطح و جایگاه واقعی خودتان را پیدا کنید و سعی کنید که فقط در همان سطح واقعی خودتان (نه پایینتر و نه بالاتر) تفاضای شغل کنید. آنگاه توقع مصاحبهکننده نیز متعادلتر و متناسب با مهارت شما خواهد شد. اما اگر از جایگاهی که اکنون هستید، راضی نیستید، ابتدا مهارتهای لازم را کسب کنید و سپس به فکر تغییر لِوِل شغلی باشید.
هشتم: به عنوان یک قانون و حتی یک الگوی ذهنی مراقب باشیم که هرگز از شرکتهای قبلی بدگویی نکنیم. تصور کنم که لزومی به ذکر دلیل نباشد چرا که احتمالاً همه دلیلش را میدانیم. اما به هر حال این سوال رایجی است که معمولاً میپرسند: «چرا از شرکت قبلی بیرون آمدید؟ چرا با همانها ادامه ندادید؟» اگر عدم همکاری به خواست خودمان بوده است، پس قطعاً مشکلی در محل کار قبلی دیدهایم که تصمیم به رفتن گرفتهایم. چطور دلایلمان را بگوییم که بدگویی محسوب نشود؟ مگر امکان دارد؟ بله معمولاً شدنی است. به هرحال لازم است که برای پاسخ به چنین سوالاتی، چندین و چندبار ولو در مقابل آینه تمرین کنیم و چه بهتر که هر دفعه هنگام تمرین صدای خودمان را نیز ضبط و مجدداً گوش کنیم. که اولاً، چهره، لحن و کلماتی که ادا میکنیم حالتی عصبانی نداشته باشد. ثانیاً اصلیترین دلیل بیان شود. در این مورد پرداختن به جزئیات چندان خوشآیند نیست و ثالثاً چنانچه مجبور به انتقاد کردن هستیم و چارهای جز بازگویی نقاط ضعف شرکت قبلی نداشتیم، حتیالامکان طوری گفته شود که مستقیماً بیانگر ضعف شرکت قبلی نباشد بلکه سطح انتظار ما را از شرایطی که در آن شرکت حکمفرما بود، بالاتر نشان دهد. برخی توصیه میکنند که در این مورد دروغ بگویید مثلا: «شرکت تغییر محل داد و دسترسیاش برای من خیلی سخت شد»، «دنبال جایی هستم که پیشرفت بیشتری بکنم» و ... حقیقتش من این کار را نمیکنم و به کسی هم توصیه نمیکنم که دروغ بگوید اما میتوانید با جستجویی مختصر در اینترنت نمونه پاسخهای مناسبی پیدا کنید. البته نه به دلیل اینکه همانها را حفظ کنید و بگویید بلکه از نحوهی بیانی که در آنها مطرح شده، الگو بگیرید و بتوانید دلایل خودتان را با ادبیاتی مناسبتر بیان بفرمایید
نهم: گاهی در مصاحبهها ممکن است با سوالاتی مواجه شوید که آنها را نامربوط بدانید. سوالاتی که معمولاً خصوصی تلقی میشوند. به عنوان مثال: «آیا همسرتان شاغل است؟»، «اصلاتاً کجایی هستید؟»، «نظرتان راجع به عملکرد رئیس جمهور چیست؟» و مواردی که به هر نحو خصوصی یا تبعیضآمیز به نظر برسند. طرح برخی از اینگونه پرسشها در مصاحبههای استخدامی خیلی از کشورها مخصوصاً آمریکا و انگلیس منع قانونی دارد مثلاً هیچ شرکتی در آن کشورها حق ندارد هنگام مصاحبه در مورد وضعیت تاهل، مذهب، سن و سال و اهلیت(nationality) و ... متقاضی بپرسد (اطلاعات بیشتر). اما متاسفانه هنوز قوانین مشابهی در ایران برای این موضوع تدوین نشده است (تا جایی که اطلاع دارم) و احیاناً هم اگر شده باشد، مراعات نمیشود. در هر صورت به خودتان بستگی دارد که چقدر به حفظ مسائل شخصی خود اهمیت میدهید. اگر برخورداری از حق حریم شخصی برایتان مهم است و سوالات کذایی را آزاردهنده میدانید، پس احتمالاً سعی میکنید که از پاسخ طفره بروید. شایدهم به دلیل نگرانی بابت از دست دادن فرصت شغلی پیشآمده، تسلیم شوید و با بیمیلی پاسخ بدهید. به هر حال هنگام پر کردن فرم استخدامی دستتان باز است که برخی پرسشهای خصوصی را بیجواب بگذارید اما حین مصاحبه اگر سوالی مطرح شود که برای شرکت مهم باشد، مطمئناً عدم دریافت پاسخی مناسب، به منزلهی درج نمرهای منفی و قابل توجه در تصمیمگیری آنها علیه استخدام شما خواهد بود. به هر حال وقتی قانونی در اینخصوص نیست، شرکتها این را حق خود میدانند. مثلاً طرح این سوال که «آیا مشکل جسمانی خاصی دارید؟» در بسیاری از ممالک غربی ممنوع میباشد اما همین سوال جزو سوالات رایج در فرمهای استخدامی شرکتهای وطنی است و اتفاقاً کارفرما حق مسلم خود میداند که از وضعیت سلامت جسمی متقاضیان کار باخبر باشد و ترجیحاً سالمها را اســتخدام فرماید. خبر بد اینکه متاسفانه و تقریبا ما هیچ شرکتی پیدا نمیکنیم که پیش از استخدام از اینگونه سوالات نکنند. به عنوان توصیه عرض میکنم که درصورت حساس بودن روی این مسائل، به شرکتهایی برای کار مراجعه کنید که کمتر پرسشهای خصوصی مطرح کنند. در این زمینه شاید خواندن مقاله «مقابله با پرسش های نامناسب در هنگام مصاحبههای شغلی» خالی از لطف نباشد. پیشاپیش از تمام کارفرمایان شریفی که به اصولی اخلاقی پایبند هستند عذرخواهی میکنم. اما گاهی نیز در برخی جاها (تعداد اندکی از مراکز کاری) سوالات و حرفهای توهینآمیز و آزاردهندهای از جانب مصاحبهکننده مطرح میشود. مخصوصاً که اگر متقاضی کار خانم باشد. به هر حال اگر خدایی نکرده با این موارد مواجه شدید، بدانید که دنیا به این چند شرکت ختم نمیشود و پیشنهاد میکنم که درمورد کار در آنجا، تجدیدنظر بفرمایید
سفته: در صورتی که میخواهید سفته ضمانتی بدهید حتما این نکات را مدنظر داشته باشید. ضمن این که میتوانید در اینترنت نیز نکات مهمی در مورد سفته پیدا کنید. مثلا اینجا
اول: شرکتها معمولاً رسید سفته را همان لحظهی اخذ به شما میدهند و با این کارشان حسن نیت خود را نشان میدهند اما اگر خدایی نکرده متوجه شدید که شرکتی قصد ندارد سفتهی شما را در لحظه دریافت، رسید کند، زیر بار نروید. اگر گفتند فردا، قبول نکنید. اگر گفتند در قرادادتان ذکر میشود و به محض آماده شدن قراداد به شما میدهیم باز هم قبول نکنید. یا سفته را نگه دارید و هر وقت که رسیدتان آماده شد، ارائه کنید یا حداقل تهسوش (تهقبض) سفته را امضا کنند و همانلحظه به شما بدهند. ممکن است که واکنشی تند نشان بدهند مثلا: «مگر شما به ما اعتماد ندارید؟» البته معلوم است که شما به ایشان اعتماد ندارید، همانطور که آنها به شما اعتماد ندارند. اخذ سفته نیز به همین دلیل است، لذا لحن طرف مقابل، شما را نگیرد و سعی کنید که ضمن حفظ ادب و متانت و در عین حال قاطعیت خودتان به ایشان توضیح دهید که قرار است با یکدیگر همکاری کنید و مطمئنا قصد هر دو طرف، اعتماد سازی میباشد و عرف اخذ سفته و دادن رسید نیز اولین قدم در راه اعتماد سازی دو طرفه است. توجه داشته باشید که اگر آنها نخواهند همان لحظه رسید بدهند، به احتمال قوی قصد سوءاستفاده دارند. یادتان باشد که شما باید مدرکی در دستتان باشد که که ثابت کند اولاً آنها از شما سفته گرفتهاند، ثانیاً بابت چه موردی بوده است؟ حتی افراد وارد به مسائل حقوقی توصیه میکنند که بهتر است رسید سفته، رسمی باشد (در دفترخانه اسناد رسمی تهیه شود) در غیر این صورت چندان قابل اعتماد نیست.
دوم: فقط امضاء و نهایتاً همراه با اثر انگشت روی سفته کفایت میکند. هرگز و هرگز پشت سفته را امضاء نکنید. کلا چک و سفته با یک امضاء روی آنها، کاملا جنبهی قانونی پیدا میکنند. نیازی ندارد که یک امضاء هم پشت سفته بزنید. خیلیها واقعاً نمیدانند که دارند چهکار میکنند. با اینکارتان دست افراد سوءاستفاده چی را کاملاًباز میگذارید که با استفاده از امضای شما در پشت سفته، هر پشتنویسی که بخواهند، بنویسند و اگر خدایی نکرده کار به جاهای باریک کشید، شما را اذیت کنند و تحت فشار بگذارند. بنابراین فقط روی سفته یک امضا و یک اثر انگشت کافی است. پشت سفته کاملا سفید بماند.
سوم: بپرسید که سفته را بابت چه چیزی از شما میخواهند؟ تصریح کنند که در چه صورتی حق اجرا گذاشتن سفتهی شما را دارند؟ تشخیص حق اجرای سفته با خودشان است یا با نظر دادگاه؟ سفته تا چه زمانی اعتبار دارد؟ و حداکثر تا چه مدتی پس از خاتمهی قراداد، آن را عودت میدهند؟ این موارد را در رسید سفته ذکر کنند. ترجیحتان این باشد که در رسید سفته، تشخیص حق اجرای سفته با دادگاه ذکر شود. تا کارفرما به راحتی نتواند سلیقهای و هرزمان که خواست به بهانه عدم حسن انجام کار، شما را اذیت کند
چهارم: روی سفته حتما بنویسید در وجه شرکت فلان بابت فلان. مثلاً شرکتی به نام «فلان» اگر گفتند ما سفته را به خاطر این میگیریم که اسرارمان را حفظ کنید و به خارج از شرکت درز پیدا نکند، بنویسید «در وجه شرکت فلان، بابت ضمانت حفظ اسرار شرکت». اگر موارد زیاد بود، بنویسید «دروجه شرکت فلان، بابت ضمانت به تعهدات مذکور در قرادادکاری مورخه فلان»توجه داشته باشید که شرکتها اکثراً از سفتهها سوء استفاده نمیکنند و پس از فسخ قرارداد بدون هیچ مشکلی با کارمندان تصفیه حساب و سفته را عودت میدهند. اما متاسفانه تعدادی از شرکتها هم هستند که سفته میگیرند تا اگر فردا از عهدهی تعهداتشان مثل پرداخت به موقع حقوق، عیدی، اضافه کاری، سنوات برنیامدند، شما با نگرانی از سفته خود، موضوع را پیگیری قانونی نکنید و توانایی فسخ قرارداد را نیز نداشته باشید
بالاخره سفته بدهم یا نه؟
این به انتخاب خودتان بستگی دارد. پارامترهای زیادی در این تصمیمگیری دخیل هستند مانند مبلغ سفته، مبلغ حقوقتان، مواردی که قرار است متعهد شوید، متن قرارداد، اعتبار شرکت، میزان رضایت پرسنل آن مجموعه، عاقبت کسانی که قبلا آنجا شاغل بودهاند، و خیلی موارد دیگری که همگی قابل تامل هستند. بنابراین هیچ پاسخ قطعی بله یا خیری وجود ندارد. گاهی نباید سفته داد و گاهی لازم است و چارهای نیست. اما چنانچه میخواهید که سفته بدهید، بهتر است که به توصیههای گفته شده قبلی توجه داشته باشید و همچنین باتوجه به اینکه بنده تخصصی در امور حقوقی ندارم لذا اکیداً مشورت با وکیلی مجرب در این زمینه را توصیه میکنم. مخصوصاً که اگر مبلغ سفته سنگین باشد و تناسبی با میزان حقوق دریافتی شما در آن دیده نشود. با گرفتن مشاوره از وکیلی باتجربه میتوانید از خطرات احتمالی و راههای پیشگیری از آن آگاه شوید.
مدارک قانونی: مانند شناسنامه و کارت ملی، مدارک تحصیلی و غیره، اینها مدارک مهمی هستند که باید در امانت دادن اصل آنها به دیگران کاملا دقت و احتیاط کنید. در واقع تطبیق اصل با کپی مدارک، کار چند دقیقه است و لزومی ندارد که برای تطبیق تصویر (فتوکپی) مدارک با اصلشان، مدارک مزبور، مدتی نزد کارفرما بماند، همچنین لزومی ندارد که کارفرما، کپیهای برابر با اصل مدارک شما را داشته باشد (کپی برابر اصل یعنی فتوکپی مدارک شما با مهر دفترخانه اسناد رسمی) . توجه کنید که مدارک برابر با اصل، میتوانند به اندازه اصل مدارک، قابل سوءاستفاده باشد. لذا احتیاط کنید که تحت هیچ عنوان اصل یا کپی برابر با اصل مدارک قانونی خودتان را به هیچ شخصی امانت، ودیعه و یا گرو ندهید. ضمن این که این کار جرم نیز محسوب میشود.
عقد قرارداد: این نکته را بارها دیدهام که افراد از مفاد قراردادی که بستهاند راضی نیستند و عنوان میکنند که روز اول بدون خواندن، امضایش کردم. بنابراین بههیچوجه برای امضای قرارداد عجله نکنید، آن را باحوصله و دقت بخوانید و بدانید که چه مواردی را امضاء میکنید و در واقع شما با امضای قرارداد، رسماً کلیهی شرایط و تعهدات صریح و ضمنی مکتوب در قرارداد کاری را تمام و کمال پذیرفتهاید. آیا با این موضوع مشکلی ندارید؟ آیا چیزی که امضاء میکنید را متوجه میشوید؟ آیا در این فکر هستید که فعلاً برای رهایی از شر بیکاری، در پذیرفتن تمام شرایط مندرج، انعطاف فوقالعاده نشان بدهید؟ گهگاه مدیرعامل یا مدیر منابع انسانی شخصاً پای قرارداد نشسته و منتظر امضای شما هستند. دقت کنید که این حضور، باعث نگرانی شما نشود و باعث نشود که به منظور رعایت احترام طرف مقابل، در خواندن متن قرارداد تعجیل و بیدقتی نمایید.
سوال: آیا اشکالی ندارد که قرارداد تک نسخهای با شرکتها امضا کنیم؟
در تبصره ماده دهم قانون کار تصریح شده که قرارداد کاری باید در چهار نسخه تنظیم گردد که یک نسخه از آن به اداره کار و یک نسخه نزد کارگر و یک نسخه نزد کارفرما و نسخه دیگر در اختیار شورای اسلامی کار و در کارگاههای فاقد شورا در اختیار نماینده کارگر قرار بگیرد. این بدین معناست که قرارداد تک نسخهای امضا نکنید. البته کارفرمایان محترم اکثراً منصف هستند و قراردادهای تک نسخهای به کسی تحمیل نمیکنند و امیدوارم بر بنده خرده نگیرند. اما منظور این مقاله آن دسته دیگر و اقلیت کارفرمانمایانی است که از عقد قرارداد مکتوب و چند نسخهای با کارمندانشان طفره میروند. چرا؟ واضح است، شاید بگویند که مگر نباید اساس کار ما بر مبنای اعتماد باشد؟ شاید بگویند که شما پس از یک ماه که بیمه برایتان پرداخت شد، خود به خود استخدام رسمی ما محسوب میشوید و شاید هزاران توجیه دیگر به هر حال سعی کنید که قاطع باشید. البته مبنای قضاوت و استدلال ادارهی کار فقط قرارداد نیست و کارکنان بیقرارداد نیز میتوانند در صورت لزوم از طرق دیگری حقشان را اثبات کنند. مثل فیش حقوقی، میزان واریزی ماهیانه به حسابشان، مبلغ بیمه، شهادت همکاران و ... اما اگر چارهای نداشتید جز امضای قرارداد تک نسخهای یا حتی کار بدون قرارداد کتبی، مراقب باشید که اولاً برای کجا دارید کار میکنید؟ ثانیاً در صورت بروز هرگونه مشکلی، چگونه میخواهید حقتان را اثبات نمایید؟ اگر کارفرما برعقد قرارداد تک نسخهای اصرار داشت به معنی آن است که از اینکه شما یک نسخه از این قرارداد را داشته باشید نگران است. چرا؟ آیا میخواهد چیزی را در آینده کتمان کند؟ آیا به این فکر است که اگر لازم شد بتواند شما را سر بدواند یا اذیت کند؟ واقعاً چرا؟! آیا اصلا ارزش دارد که برای چنین شخصی کار کنید؟ در هر صورت توصیه این است که سعی شود از امضای قرارداد کاری تک نسخهای خودداری بفرمایید. حداقل دونسخهای باشد و شما یک نسخه از آن را داشته باشید. دقت کنید که نسخهی فتوکپی اعتباری ندارد. حتما باید مهر و امضای شرکت به صورت واقعی و غیر کپی روی برگه باشد. در غیر اینصورت (این را به چشم دیدهام) دست ایشان را باز میگذارید که هر سوء استفادهای از قرارداد شما بکنند. نتیجه اینکه تمام سعیتان براین باشد که یک نسخه از قرارداد را داشته باشید اما به هر حال گاهی فشار بیکاری بر مردم و عدم اجرا و نظارت درست بر قوانین کشور، عدهای را زورمند و فراقانونی میکند و بقیه را مظلوم و بیپناه میگذارد. بنابراین اگرخدایی نکرده مجبور شدید با قرارداد تک نسخهای و حتی بدون قرارداد برای شرکتی کار کنید، در آنصورت خواهش میکنم که در مورد اعتبار آن شرکت و موارد دیگرش بیشتر تحقیق کنید مثلا آیا شما بیمه میکنند؟ پول را نقدی میدهند یا به حسابتان واریز میشود (بهتر است که به حساب واریز شود) و خیلی موارد دیگر که راه سوءاستفادهی احتمالی را به حداقل برساند.
سوال: اکثر قراردادهای کاری، به صورت کاملا یکجانبه و به نفع کارفرما تنظیم شدهاند، چه کار باید کرد؟
مثالی میزنم: شما در ماشینتان نشستهاید و آن را جایی پارک کردهاید که تابلوی توقف ممنوع ندارد، جناب سرهنگ راهنمایی رانندگی به شما دستور میدهد که ماشینتان را حرکت دهید. احتمالاً میگویید که دستور مامور راهنمایی رانندگی به تابلو ارجحیت دارد و حرکت میکنید. اما فرض کنیم که به جای افسر راهنمایی، یک پارکبان به شما دستور بدهد. چه کار میکنید؟ آیا باز هم بدون چون و چرا حرکت میکنید؟ اکنون اگر بچهای رهگذر دستور حرکت بدهد چطور؟در امضای قراردادها نیز همین منطق را داشته باشیم. احتمالاً بنده با کمال میل حاضرم قراردادی تقریبا نابرابر با شرکتی مثل مایکروسافت امضا کنم، اما اگر مجبور شوم در «شرکت درپیت پردازان مش صفدر و پسران» کار کنم، بیشک، شرایط کاری را خودم تعیین میکنم.باید دید که آیا شرکت مورد نظر، اعتبار دارد؟ ارزش دارد؟ آیا قابل اعتماد هست؟ آینده دارد؟ در آن صورت میتوانیم روی برخی از مواضعمان تجدید نظر کنیم.
شاهین خورشیدنیا