کوچیک که بودم مادربزرگم میگفت هر آدمی یه ستاره توی آسمون داره. کمی که بزرگتر شدم به معنای این جمله فکر میکردم که یعنی چی هر آدمی یه ستاره تو آسمون داره؟ و فکر میکردم شاید مثلاً هر ستاره یه فرشتهس و هر فرشته از یه آدم مراقبت میکنه.
بعداً یادم نیست از کسی شنیدم یا جایی خوندم که هر ستاره نشونهای از یه آرزوی برآورده شدهس.
یه بار هم توی یه قصه خوندم که هر آدمی که میمیره روحش توی آسمون به یه ستاره تبدیل میشه.
توی یه افسانه هم خوندم که افراد بعضی از قبیلهها ستارهها رو آتیشهایی میدونن که نیاکان درگذشتشون توی آسمون روشن کردن.
یه روایت اساطیری هم هست که میگه هر الههای یه ستاره توی آسمون داره.
شبهایی که از پشت پنجره به آسمون پرستاره نگاه میکنم به همهی اینا فکر میکنم.
اما من یه ستاره توی آسمون دارم که شامل هیچ کدوم از اینا نمیشه...
ستارهی من انعکاس یه واژهس توی آینهی آسمون، که اگه نباشه همهی ستارههای آسمون هم برام کمن... اون ستاره انعکاس واژهی شعره... انعکاس روح شعرای منه...
ستارهی شعر من حتی زمانی که من توی این دنیا نباشم توی آسمون میدرخشه...
نویسنده: شبنم حکیم هاشمی