شبنم حکیم هاشمی·۱۱ ساعت پیشده شاعرانه دربارهی «آزادیخواه» از شبنم حکیم هاشمی۱آزادیخواهپرندهایستکه آسمان برایش کم است... او در بینهایت زندگی پرواز میکند... ***۲آزادیخواه پر از اصالت آن اسب آزاد وحشیستکه با عصی…
شبنم حکیم هاشمی·۱۲ ساعت پیشبوم نقاشی (داستانکی از کتاب «قصههای رنگارنگ نقاشی»)در پست قبلی، کتاب «قصههای رنگارنگ نقاشی» رو معرفی کردم که نوشتهی خودمه. و توی این پست، قصهی اول این کتابو به نام «بوم نقاشی» به عنوان نم…
شبنم حکیم هاشمی·۷ روز پیشکتاب «قصههای رنگارنگ نقاشی، و روایتهای شاعرانهی رنگها و فصلها»قبلا توی این کانال دو تا از کتابامو به نامهای «شیدا و شمس»، و «از عمونوروز تا بیبیگل افروز» معرفی کردم، و حالا امروز مجموعهی «قصههای ر…
شبنم حکیم هاشمی·۱۲ روز پیشده شاعرانه دربارهی آزادی از شبنم حکیم هاشمی۱چقدر شعر نوشتندبرای آزادی چقدر فریاد زدند با صدای آزادی چقدر جان دادند به پای آزادی سرانجام روزیشعرها شکوفه میکنندفریادها آواز میشوندو ج…
شبنم حکیم هاشمی·۱۴ روز پیشکتاب در باد... یک داستانک شاعرانهکتاب تنها بود. گوشهای افتاده بود و هیچکس به او توجهی نمیکرد. همه بیاعتنا از کنارش رد میشدند. هیچکس او را نخوانده بود. کلمههایش خاموش…
شبنم حکیم هاشمی·۱۸ روز پیشسخنی با مخاطبان گرامی دربارهی داستان «شاهدخت دریا» درود بر همهی مخاطبان گرامی... در این پست میخواهم کمی در مورد داستان «شاهدخت دریا» توضیح بدهم که آن را در چهارده قسمت کوتاه تقدیمتان کرد…
شبنم حکیم هاشمی·۱۸ روز پیشادامهی داستان «شاهدخت دریا»، از قسمت ۱۱ تا ۱۴، نویسنده: شبنم حکیم هاشمی۱۱. چیزی در دل مرد پنهان است!مرد برای چندمین بار در طول سفر تابستانیاش در دهکدهی مروارید روبهروی تابلوهای نقاشی پریان دریایی در کلبهی پ…
شبنم حکیم هاشمی·۱۹ روز پیشادامهی داستان «شاهدخت دریا»، از قسمت ۷ تا ۱٠، نویسنده: شبنم حکیم هاشمی۷. کلبهی پری دریایی را اجاره میدهند.اهالی دهکدهی ساحلی مروارید همچنان منتظر پریا بودند و نمیتوانستند او را فراموش کنند. اما از آنجا که…
شبنم حکیم هاشمی·۲۰ روز پیشادامهی داستان «شاهدخت دریا»، قسمت ۶، نویسنده: شبنم حکیم هاشمی۶. شاهدخت دریا طلسم میشود!پادشاه و ملکهی دریا و همهی اهالی دریا از پریهای دریایی گرفته تا کوچکترین ماهیهای آن منطقه از دریا در مکانی…
شبنم حکیم هاشمی·۲۱ روز پیشادامهی داستان «شاهدخت دریا»، قسمت ۵، نویسنده: شبنم حکیم هاشمی۵. صدای تار زدنت را شنیدم...مرد که به پری دریایی نگاه میکرد مسحور زیباییاش شده بود؛ دو چشم آبی آبی عمیقتر از دریا، و گیسوانی همرنگ چشمان…