شبنم حکیم هاشمی
شبنم حکیم هاشمی
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

من اگر نقاش بودم(۲)، نقاشی جنگل


جنگل‌ها همیشه مرا مسحور خود می‌کنند، به‌خصوص جنگل‌های بکر و انبوه.
گویا روح طبیعت رازهای خود را لابلای شاخه‌ها و برگ‌های درختان و بوته‌های جنگلی پنهان کرده است و گویا درختان این رازها را زمزمه می‌کنند. اگر خوب گوش کنی در سکوت درختان جنگل هیاهویی می‌شنوی که زمزمه‌ی رازهاست.
جنگل جادویی دارد که روح و جان را تسخیر می‌کند. و گویا همیشه قصه‌گویی نامرئی در جنگل قدم می‌زند که افسانه‌های بسیاری را بازگو می‌کند؛ قصه‌ها و افسانه‌هایی که طی هزاران سال در قلب جنگل مانده‌اند. اگر خوب به نواهای جنگل گوش کنی در نغمه‌ی پرندگان و خش‌خش برگ‌ها و بوته‌ها صدای قصه‌گو را می‌شنوی.
من اگر نقاش بودم جنگلی بکر و انبوه و سحرانگیز را نقاشی می‌کردم و الهه‌ی جنگل‌ را... من تصور می‌کنم که جنگل الهه‌ای دارد با پیراهنی بافته شده از برگ‌های سبز و بر سرش تاجی‌ست از شاخه‌ها و برگ‌ها. می‌توان او را ملکه‌ی جنگل هم خطاب کرد.
هر صبح وقتی او از خواب بیدار می‌شود در هوای صبحگاهی نفسی عمیق می‌کشد و از میان نفسش نسیم خنک می‌وزد و برگ‌های درختان را نوازش می‌کند.
و آن‌گاه که نور خورشید بر تن جنگل روشنایی را تکثیر می‌کند انعکاسش بر گیسوان سبز الهه منعکس می‌شود.
من اگر نقاش بودم جنگل را هم در روز نقاشی می‌کردم و هم در شب.
شب‌هایی که ستاره‌ها در آسمان سوسو می‌زنند گویا درختان دستانشان را به سمت ستاره‌ها بلند کرده‌اند و ستاره‌ها می‌خواهند از شاخه‌ها بیاویزند.
و شب‌هایی که ماه کامل در آسمان می‌درخشد الهه‌ی جنگل در میان جنگل می‌ایستد و به ماه نگاه می‌کند و بلور ماه در مردمک‌های چشمان سبزش منعکس می‌شود.
و اگر برکه‌ای در میان جنگل باشد او در کنار برکه می‌ایستد و انعکاس ماه را در آینه‌ی شفاف آب تماشا می‌کند.
ماه کامل از تمام رازهای جنگل خبر دارد و تمام قصه‌هایش را می‌داند.
ماه به تمام نجواهای شب در لابه‌لای شاخه‌ها و برگ‌ها و بوته‌ها گوش می‌کند.
و نور نقره‌ای‌اش در شب جنگل تکثیر می‌شود و جادوی جنگل را بارور می‌کند.
تصور می‌کنم که اگر نقاش بودم و جنگلی بکر و انبوه را ترسیم می‌کردم ناگهان جادوی جنگل مرا به درون تابلوی نقاشی می‌کشید. و ناگاه، خود را در میان جنگل می‌دیدم و کم کم حس می‌کردم که روحم با روح جنگل تلفیق می‌شود تا قصه‌گوی رازها باشم، و شاید کم‌کم حس می‌کردم که دارم به الهه‌ی جنگل تبدیل می‌شوم که جنگل از من جان می‌گیرد.
من اگر نقاش بودم هرگز از آفرینش جنگل‌ها دست نمی‌کشیدم.


نویسنده: شبنم حکیم هاشمی

نقاشیماهجنگلبرکه
شاعر و نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید