من فکر میکردم موفقیت باعث میشه من آدم خوشحالی باشم
به موفقیت دست پیدا کردم اما خوشحالیه موندگار نشد
فکر میکردم تعریف و تمجید دیگران میتونه باعث بشه که من آدم خوشحالی باشم
شد اما این خوشحالی هم ادامه پیدا نکرد
فک میکردم اگر چیزهایی که دلم میخواد رو به دست بیارم ماشین بخرم خونه بخرم کسب و کارم و راه بندازم خوشحالی رو برای همیشه پیدا میکنم ولی اینطور نشد
سلام من سرپیکو هستم خیلی خوشحالم که از طریق این راه جدید باهاتون صحبت میکنم
چیزی که باعث شد بخوام این پادکست رو ارائه بدم آشنا شدن من با یه خانومی در آمریکا بود و اتفاقاتی که در این مدت آشنایی افتاد اینقدر جذاب و تاثیرگذار بود که الان دلم میخواد راجبش با شما رفقا صحبت کنم
اما قبل از هر صحبتی مهمه که یه مقدمه ای رو بهتون بگم و اون آمریکاست
همین اول این توضیح رو باید بدم که نگاه من به آمریکا یه نگاه کاملا اجتماعیه و کاری با مسائل سیاسی این کشور ندارم و به موضوع پادکست من هم ربطی نداره
دلیل این که راجب آمریکا صحبت میکنم فرهنگ ، آدماش و شکل به وجود آمدن آمریکاست
آمریکا از شمال با کانادا و از جنوب با مکزیک مرز دارد و بسیار کشور پهناوری است
9 منطقه زمانی رو شامل میشه ، یه حیات وحش فوق العاده و جذاب پر از جاهای دیدنی مثل ایران زیبای خودمون
حدودا 15 هزار سال پیش که اولین نشانه های انسان پیدا میشه که از سیبری وارد خاک امریکا شدن و همون سرخپوست ها و بومیان آمریکا حساب میشن
تا اونجایی که اروپایی ها تسلط پیدا می کنند روی آمریکا و همینطور زمان جلو میره تا جنگ های داخلی آمریکا و ماجرای سیاه و سفید و برده داری در آمریکا و در نهایت آغاز انقلاب آمریکا در سال 1775 میلادی و در نهایت استقلال ایالات متحده آمریکا و به وجود آمدن قانون اساسی آمریکا در سال 1788 با توجه به منشوری که دارن نوشته میشه و بعد از اون با پایان دوران برده داری در اواسط قرن نوزدهم میلادی آمریکا تبدیل میشه به کشوری که ما امروز می شناسیم
تو این مسیر تا الان جنگ های وجود داشته جنگ جهانی اول جنگ جهانی دوم و خیلی جنگ های دیگه ... که با توجه به مقدار تسلطی نه حالا فقط نظامی بلکه فرهنگی ، اقتصادی و تو خیلی جنبه های دیگر آمریکا تاثیرگذارترین کشور روی کشورهای دیگر محسوب میشه
و به همین دلیل هستش که بهش ابر قدرت میگن
ابر قدرت به کشوری گفته میشه که دارای موقعیت ممتازی در روابط بین المللی باشه و توانایی تاثییرگذاری در طرح و رخدادهارو در مقیاس جهانی داشته باشه که خب آمریکا اینکارو انجام داده
همین فیلم ها و سریال هایی که از آمریکا در تمام دنیا پخش میشه ، موسیقی ، مد که خب می بینیم که به ایران هم میرسه و ناخودآگاه تحت تاثیر این فرهنگ هستیم
برای ما نشونه های خیلی پررنگ تری هم وجود دارد
همین تحصیلکرده های ما در آمریکا که در حال حاضر پست های مهمی رو در کشور دارن و دارن با همون چیزهایی که آموختن و یاد گرفتن کشور رو اداره میکنند و امورات رو جلو میبرن که خودتون بهتر از من میدونید این موضوع رو
تاثیر پررنگ تر همین دلار که نقش خیلی زیادی در زندگی تک تک ما داره که همه ی این مثال ها این تسلطه رو داره نشون میده
که من به قسمت اجتماعی و فرهنگی این موضوع کار دارم
برگردیم به موضوع اصلی بحثمون و اون خانومی که اول صحبتام بهش اشاره کردم خانوم استفانی که کارمند بهزیستی در کالیفرنیای آمریکا هستن و اتفاقا موضوعی که برای پایان نامه دکترا شون انتخاب کردن به سوالی که من دنبال جوابش بودم مربوطه
و اون موضوع خوشحالیه
وقتی بیشتر باهاش آشنا شدم مطالبش رو خوندنم حرفاشو شنیدم به نکته ی جالبی برخوردم و اون اینکه این همه آمریکا جایی برای رسیدن به آرزوها باشه ، هر سال کلی آدم به دنبال ثبت نام لاتاری و مهاجرت و رسیدن به آمریکا باشن که خب دلایلش هم شخصی و روشنه
ولی چرا یک سری از مشکلات ، یک سری از گرفتاری های فردی داره تو آمریکا بهش پرداخته میشه که من تو کشور خودم تو جامعه ی خودم دارم امروز میبینمش ، فرقی نمیکنه آمریکا باشی یا ایران ، اگر قراره خوشحال باشی راهش چیز دیگه ایه ، وگرنه رفتن به آمریکا یا هر کشور دیگه ای تضمینی برای خوشحالی و شادی همیشگی تو نخواهد بود
حرفایی که از من میشنوین راجب جامعه ی آمریکاست که شبیه این اتفاقات رو شما میتونین در ایران پیدا کنید حالا در ادامه خودتون مقایسه کنید ببینید اینجوری هست یا نه
موضوع اصلی پادکست من خوشحالی
پیدا کردن این راز انقدر برای من مفید و پر کاربرد بود که تصمیم گرفتم تجربیاتی که در طول این مسیر بدست آوردم رو با شما به اشتراک بذارم
چون همون موقع که دنبال پیدا کردنش بودم فهمیدم خیلی ها از این راز مهم خبر ندارند که چجوری میتونن خوشحالی واقعی رو تجربه کنن
ما آنقدر در روزمرگی ها و تکرارها گیر افتادیم که فرصتی برای پیدا کردن راه جدید برامون پیش نمیاد
گفتم به ایرانی بودن یا آمریکایی بودن هم ربطی نداره به سیاست ها و دولت ها هم مربوط نیست و یک موضوع کاملا فردی و شخصیه
تحقیقاتی که کردم منو رسوند به آمریکا و گفتم اونجا که همه چیز ظاهرا رو به راه که واقعا هم تو بحث رفاه اجتماعی همینطوره و با شرایط ما قابل مقایسه نیست ولی چرا بازم تو آمریکا آدما خوشحال نیستن و این حرفا که باید نظرتون رو به این جمله مهم جلب کنم

جامعه ما یک دروغ بسیار بزرگ و بسیار مضر به ما گفته ، که اگر موفق، ثروتمند و مشهور باشیم، همیشه خوشبخت خواهیم بود.متاسفانه، این دروغ واقعاً به دنیای ما و همچنین سلامت روانی فردی ما آسیب زده جدی زده. شادی جدید وجود داره تا به شما کمک کنه تا بفهمید واقعاً چه چیزی به خوشبختی واقعی می انجامد و آن را در زندگی خود بیابید. تحقیقات ما نشان داده است که اگر از هدایای منحصر به فرد خود یا همو ن استعداد های درونی خود برای تبدیل کردن جهان به مکانی بهتر استفاده کنید، این شادی را خواهید یافت. اگر همه ما این کار را انجام بدیم، میتونیم به طور همزمان به بزرگترین چالشهایی که جهان ما با آن روبهروست نیز رسیدگی کنیم همچنین این فرصت هست تا با هم این کار را انجامش بدیم.
در این پادکست، ما قصد داریم هر آنچه که لازمه برای داشتن یک زندگی شاد جدید رو بررسی کنیم.
ما ابزارها، موضوعات الهام بخش ، شنیدن داستانهای همدیگه و پشتیبانی از جامعه خود رو برای یافتن شادی پایدار واقعی پوشش خواهیم داد. در قسمت این هفته، ما در مورد شادی صحبت می کنیم و نقش اون رو در داشتن یک زندگی شاد جدید بررسی خواهیم کرد
پخش موسیقی
این آخرین موومان از سمفونی نهم بتهوون بود که بر اساس شعر فریدریش شیلر، نمایشنامهنویس آلمانی، با عنوان قصیده شادی برای اولین بار در سال 1824 اجرا شد.
تعریف شادی با استفاده از کلمات واقعاً کار سختیه.
دانشمندان به طور کلی شادی را به عنوان یک احساس مثبت تعریف می کنند که در آن احساس آزادی، امنیت و راحتی می کنید.
وقتی احساس شادی می کنید، نه تنها اثرات جسمی، بلکه اثرات روحی روی شما به وجود میاد.
به همین دلیل که رنگ ها شفاف تر به نظر می رسه، حرکات بدنی شما آزادتر و راحت تر و سرگرم کننده تر میشه، شما به طور طبیعی بیشتر لبخند می زنید و ذهنیت شما نیز تغییر می کنه.
تحقیقات نشان داده است که وقتی احساس شادی میکنید، تفکر و توجه شما در واقع گسترش مییابد، به این معنی که چیزهایی را میبینید که اگر در خلق و خوی منفی قرار داشتید، یا اگر احساس استرس میکردید، هرگز نمیدیدید.
بنابراین افرادی که بیشتر احساس شادی میکنند و همچنین سایر احساسات مثبت رو با خودشون دارند ، حلکنندههای بهتری برای مشکلات هستند، آنها خلاق تر و انعطاف پذیرتر هستند.
اما قطعاً در برخی از شعرها این تعاریف متفاوتند:
امیلی دیکِن سون گفت، در زندگی خلسه پیدا کنید. تنها حس زندگی که وجود داره ، شادی کافیست.
مولوی شاعر مینویسد: وقتی از جان کاری میکنی، رودخانهای شادی در تو حرکت میکند.
یا این نقل قول از رماننویس و فیلسوف آیریس مُرداک، که میگوید، مردم سیارهای بدون گل فکر میکنند که ما باید تمام مدت از خوشحالی دیوانه باشیم تا احساس شادی کنیم.
ما واقعاً نیازی به تعریف مکتوبی از شادی نداریم، زیرا می دونیم که وقتی اون را احساس می کنیم دقیقا چیه.
مثل حباب هایی در سینه شما احساس می شه، همانگونه که احساس درد رو به راحتی متوجه میشیم.
احساس رهایی از آرامش ، احساس یک انرژی هیجانانگیز، چیزی تلخ، زیبا و یا در عین حال غمانگیز. شاید شادی شبیه یک احساس غافلگیری باشد، اما در عین حال احساس آشنایی دارد.
همیشه متوجه میشوم که فقط یک نفس عمیق و فقط تماس با کسی به ما اعتماد به نفس بیشتری میده به شما کمک می کنه تا احساس شادی بیشتری داشته باشید و من معتقدم که عشق به خود ، یک بخش بزرگ از شادی اخیر من بوده که امیدوارم شما هم انجامش بدید.
این تعریف من از شادی است.
شادی مربوط به ارتباط است.
این موضوع در مورد ارتباط با خودتان، با افراد زندگیتان، با دنیای اطرافتان، با طبیعت، با لحظه حال، حتی ارتباط با چیزی بزرگتر از خودتان است.
این لحظات ارتباط همان چیزی است که منجر به شادی می شود.
و همچنین توجه به قدردان بودن ، قدردان لحظات عمر بودن.
همانطور که مشاهده می کنید در حالی که این قسمت را پشت سر میگذاریم، تنها با تغییر نحوه توجه به این ارتباطات، میتونید میزان شادی زندگی خود را به میزان قابل توجهی افزایش بدید.
من تشخیص دادهام که چند مسیر خاص برای شادی وجود دارد، که از نظر فکری واقعاً مفید بوده،
اینکه چگونه میتونم این موضوع را در اولویت امور روزانه ام قرار دهم و آن را بیشتر پرورش دهم؟
اولین مورد شادی حواس ماست. بنابراین با استفاده از چشایی، لامسه، بویایی، بینایی و شنوایی، ما واقعاً میتوانیم از غذا، موسیقی، زیبایی، و تماس فیزیکی لذت ببریم.
در شادی شکوه وجود دارد، یعنی ارتباط با چیزهایی که آنقدر بزرگ هستند که گاها نمی بینیمشون. این ممکن است خانواده یا جامعه یا کشور باشد. میتونه طبیعت باشه همه ما احتمالاً لذتی را تجربه کردهایم که وقتی در جنگلهای سرخ غوطهور میشویم یا وقتی روی صخرهای ایستادهایم و به یک پهنه بزرگ نگاه میکنیم، یا وقتی برای اولین بار به اقیانوس آرام میآییم، احساس میکنیم. این لحظات پر از شکوه است که می تواند شادی را تسهیل کند.
لذت در رابطه وجود دارد. لذت دیده شدن و دیدن دیگران، کمک به مردم، عشق، دریافت محبت و مراقبت.
لذت بازی، خنده، سرگرمی، هیجان، برنده شدن، چالش هایی وجود دارد که بر آنها غلبه می کنید و آن را به شیوه ای سرگرم کننده انجام بدید. لذت در رشد وجود دارد، یعنی زمانی که شما واقعاً به سختی برای یادگیری چیزی تمرکز می کنید، زمانی که در یک روز کاری عالی انجام بدید، زمانی که از چیزهایی که برای شما مهم است عبور میکنید و به آن رسیدگی میکنید، زمانی که موفق می شوید و احساس غرور و شادی می کنید.
پس از آن آخرین ، البته نه کم اهمیت ترین، که مورد علاقه شخصی من است، لذت، از خودِ بودن است. این واقعاً برای آنچه که ما در شادی جدید درباره آن صحبت می کنیم، بسیار مهم است، یعنی استفاده از آنچه شما در آن عالی هستید و آن را به افراد دیگر ارائه بدید.
این لذت ، دانستن این است که شما مهم هستید، مهم هستید که در دنیا تغییر ایجاد می کنید.
چیزی که هرگز در مورد آن صحبت نکردیم و یا یاد نگرفتیم که چگونه انجامش دهیم؟
مزایای شادی واقعاً خارق العاده است.
شادی نه تنها برای شما واقعاً خوب است، بلکه برای جوامع، محل کار، روابط و دنیای بزرگتر نیز فوق العاده است.
بنابراین سه حوزه بزرگ وجود دارد که در آن شادی می تواند به تسهیل رفاه فردی و اجتماعی کمک کند. حوزه اول در مورد تجربه احساسات مثبت است. بنابراین تحقیقات نشان داده است که افرادی که اغلب احساسات مثبت را تجربه می کنند انعطاف پذیرتر، خوش بین تر ، دارای احساس حمایت بیشتر و در مقابله با مشکلات بهتر هستند. آنها همچنین سلامت جسمانی بهتری دارند. آنها معیارهای ضربان قلب، فشار خون، نشانگرهای التهابی سالم تری دارند، حتی زمانی که ما چیزهایی مانند احساسات منفی و چالش های سلامت روان را کنترل می کنیم.
علاوه بر این، احساسات مثبت در واقع به کاهش تأثیر استرس یا فشار و سایر احساسات چالش برانگیز در زندگی روزمره شما کمک می کند. بنابراین معنای آن این است که اگر شما یک احساس منفی دارید که توسط یک روز کاری پر استرس برانگیخته میشود، اگر بعد از آن احساسات مثبتی را احساس کنید، در واقع به خنثی کردن آن کمک میکند تا مجبور نباشید اثرات منفی آن احساسات را با خود به آینده ببرید.
مطالعهای وجود داشت که اخیراً منتشر شد و نشان داد که واقعا اگر یک رویداد استرسزا در زندگی خود داشتهاید، و در همان روز تجربه احساسی مثبتی نداشتهاید، تا هفت سال بعد در معرض خطر ابتلا به اختلالات افسردگی اساسی و اضطراب هستید.
بنابراین این یافته بسیار عمیقی است زیرا به ما نشان می دهد که اولویت دادن به این احساسات مثبت چقدر اهمیت دارد. علاوه بر این، شادی واقعاً به عنوان راهی برای ارتباط ما با یکدیگر عمل می کند. شادی افراد را قوی تر از هر احساس دیگری به هم متصل می کند، به خصوص به این دلیل که شادی می تواند در مقیاس کار کند. می تواند صدها هزار نفر را به هم متصل کند.
به تماشای پیروزی تیم ورزشی مورد علاقه خود یا جشن گرفتن یک رویداد شاد در زندگی، حل یک چالش واقعا سخت به عنوان یک تیم یا شرکت خود فکر کنید. یکی از لحظاتی که واقعاً این را برای من نشان میدهد، زمانی است که به مردم در حال تماشای فرود در ماه در سال 1969 فکر میکنم، جایی که 600 میلیون نفر در سراسر جهان با این تجربه مشترک شادی به یکدیگر پیوند خوردند.
مقاله ای پیدا کردم که خاطرات مردم از آن لحظه را گردآوری می کرد و این مرد، دن چی ری لو، احساسات خود را به عنوان یک کودک 11 ساله توصیف کرد و واقعاً بسیار زیبا آن را بیان کرده است.
او گفت، به یاد میآورم که چگونه اعلام آرمسترانگ مبنی بر فرود آمدن سفینهِ عقاب، بازدم جشنی را برانگیخت( اشاره به نفس عمیق کشیدن از شادی دارد). و در پوست خود نمیگنجیدم. من همچنین در آن لحظه ارتباط عمیقی با دیگران روی زمین احساس کردم. ای کاش می توانستم احساسات سبک، شادی، صلح آمیز و معنوی را که در طول فرود به ماه و پیاده روی بر کره ماه را تجربه کردم، بطری کنم (در ظرفی بریزم) و با همه به اشتراک بگذارم.
چیزی به قدری عمیق در این کلمات وجود دارد که حتی با خواندن آنها، با وجود اینکه فرود ماه را ندیده ام، مو بر تنم سیخ کند (مور مورم می شود). من هیچ خاطرهای از آن ندارم، اما تصور میکنم احساس ارتباط نه تنها با افرادی که در اطرافتان هستند و با آنها تجربه میکنید، بلکه با میلیونها نفر در سراسر جهان و این افرادی که برای اولین بار روی ماه فرود آمدهاند، چگونه بوده است. فقط و فقط ، واقعا فوق العاده زیباست
نکته دیگر در مورد شادی و روابط این است که وقتی احساس شادی می کنیم، باعث می شود که بخواهیم برای دیگران کار خوبی انجام بدیم. شادی ما را به افراد دیگر پیوند می دهد و به ما کمک می کند تا با هم همکاری کنیم و علاقه شخصی خود را کنار بگذاریم تا روی هدف خیر بزرگتری برای جامعه تمرکز کنیم.
این نقل قول زیبا از نویسنده آدری لرد وجود دارد که نوشته است، تقسیم شادی، چه جسمی، عاطفی، روانی یا فکری، پلی را بین سهامداران تشکیل می دهد، که می تواند مبنایی برای درک بسیاری از چیزهایی باشد که بین آنها به اشتراک گذاشته نمی شود و خطر تفاوت آنها را کاهش می دهد.
و سرانجام، قدرت شادی در کار وجود دارد، چیزی که بسیاری از ما به دنبال آن هستیم. همانطور که قبلاً اشاره کردم، افرادی که شادی و سایر احساسات مثبت بیشتری را تجربه میکنند، خلاقتر، مدبرتر و انعطافپذیرتر هستند، اینها همه چیزهایی هستند که به شما در محل کار مزیت میدهند.
یک مطالعه در سال 2015 نشان داد که افراد شاد 12 درصد بیشتر از افراد معمولی بهره وری دارند. و از آنجا که انجام کاری که دوست داریم انجام دهیم ذاتاً رضایت بخش است، به این معناست که ما آن را برای لذت آن انجام می دهیم نه برای پاداش یا تحسین یا هرچیز دیگری که در نتیجه آن حاصل می شود.
در واقع حفظ انگیزه ما برای استقامت در مواقعی که ناکامیهایی وجود دارد، که در هر شغلی، بدیهی است که بسیاری از آنها وجود دارد، بسیار آسانتر است، و در نهایت ایجاد یک زندگی غنی از معنا برای همه ی ما
شخصاً من به آنچه رِی بِرَد بِری نویسنده شناخته شده در یک سخنرانی گفت فکر می کنم. او گفت، من هرگز در عمرم یک روز کار نکرده ام. لذت نوشتن روز به روز و سال به سال مرا به حرکت درآورده است. می خواهم به من حسادت کنی، به شادی من.
از اینجا که رفتی ، امشب از خودت بپرس، آیا من خوشحالم؟ این یک چشم انداز عالی برای کار کردن است و من واقعاً امیدوارم که با پیشرفت کار، افراد بیشتری بتوانند بگویند که به او حسادت نمیکنند، این چیزی است که آنها هم دارند.
بنابراین با همه این فواید دوست داشتنی برای خود و دیگران، چگونه عملاً لذت زندگی خود را افزایش دهیم؟
در واقع فکر میکنم شروع کردن با چیزی که مانع شادی میشود عمل مفیدی باشد. روشن خواهد کرد که چگونه ما بیشتر از آن را وارد زندگی خود می کنیم.
اولین چیزی که مانع می شود مشغله است. در سال 1905، نویسنده هِرمان هَس نوشت: ارزش بالایی که برای هر دقیقه از زمان قائل می شوید، ایده ی عجله، عجله به عنوان مهم ترین هدف زندگی، بدون شک خطرناک ترین دشمن شادی است.
اگر هرمان اکنون می توانست ما را ببیند، من حتی نمیتونم تصور کنم که زندگی در 1905 چگونه بوده است، و در مقایسه با زندگی فوق العاده شلوغ و پر مشغله ما، روزمره پر از استرس و ارتباط مداوم، اون زندگی چقدر آرام و راحت به نظر می رسید.
دردها و کشمکشهای زندگی مدرن بدون شک زمانی که ما عجله میکنیم، زمانی که استرس داریم، زمانی که احساس میکنیم در کارها غرق میشویم، زمانی که احساس امنیت نمیکنیم، لذتی است که ما آن را می کشیم. در این شرایط احساس شادی واقعاً سخت است.
دومین چیزی که مانع شادی می شود ترس است، که اجازه نمیدهد احساس شادی کنید، زیرا این درست است که چیزی در مورد شادی بسیار خام و ترسناک است. به نظر می رسد که اگر به خودتان اجازه بدید شادی را تا آخر تجربه کنید، بعدش احتمالا سقوط می کنید، یا ممکن است نتوانید به زندگی عادی خود بازگردید.
زیرا در نهایت شادی نیز در غم و اندوه پیچیده می شود و خاصیت مالیخولیایی دارد.
وقتی شادی را تجربه میکنید، خود را در جایی قرار بدید که تشخیص بدید لحظهای که در آن هستید فوقالعاده ارزشمند است، و در درون آن آگاهی نهفته است که آن لحظه ارزشمند به پایان خواهد رسید و دیگر هرگز نخواهید توانست به آن دسترسی داشته باشید.
بنابراین من اغلب احساس می کنم که احساس تلخ و شیرین، و همچنین ترس از اجازه دادن به خودمان برای احساس چیزهای خوب، چیزی است که واقعاً مانع شادی در زندگی ما می شود.
برای به حداقل رساندن این شادی های کشنده، باید مخالفان آنها را به میز مذاکره بیاوریم.
آن متضادها، حضور ما با احساس قدردانی، توجه و آسیب پذیری ما هستند. دو چیز که واقعا آسان نیستند.
مطالعات نشان داده است که ما در زمان حال شادترین هستیم، اما این مکان نادری برای ماست. ما بیشتر وقت خود را صرف فکر کردن به گذشته یا تصور کردن، نگرانی و پیش بینی آینده می کنیم.
فکر میکنم یکی از شگفتانگیزترین چیزهایی که آموختهام این است که وقتی به لحظه حال توجه میکنیم، میبینیم که مهم نیست چه اتفاقی میافتد، همین جا و همین الان شادی وجود دارد.
مهم نیست که چه اتفاقاتی در زندگی ما رخ می دهد و چگونه کارهای کوچک دنیای انسانی ما مطابق با خواسته های ما انجام می شود یا نه، هنوز خوبی وجود دارد.
هنوز چیزی زیبا در اطراف ما وجود دارد. و ما اغلب فقط آن را از دست می دهیم زیرا خیلی سریع حرکت می کنیم یا روی هدف بعدی متمرکز شده ایم یا به مغزمان یاد نداده ایم که چگونه آن را ببیند زیرا مغز ما یک سوگیری منفی پیش فرض دارد که در آن به طور خودکار به چیزهایی که منفی هستند توجه می کنیم و همچنین فعالانه به دنبال چیزهایی هستیم که احتمالاً اشتباه می شوند.
بدون غلبه بر این تمایل از طریق حضور در لحظه و همچنین آموزش به خود برای توجه به روش صحیح، احساس شادی تقریبا غیر ممکن است.
در کنار آن، ما باید آسیب پذیر باشیم زیرا شادی تنها زمانی امکان پذیر است که خود را در معرض خطر قرار دهیم.
اگر به آن تعریف شادی برگردیم، که شادی ارتباط است، هر ارتباطی در نهایت آسیب پذیر است. ما باید با احتمال رنج روبرو شویم تا اجازه تولد شادی را بدهیم.
من فکر میکنم به همین دلیل است که افرادی که بسیار رنج کشیدهاند، در درک شادیهای دنیا فوقالعاده خوب هستند، زیرا میدانند چگونه به این موضوع توجه کنند و به اندازه بقیه ما از رنج نمیترسند.
وقتی عمیقاً از آن درد میترسید، خیلی راحتتر میتوانید خودتان را ببندید. بنابراین برای داشتن یک زندگی خوب، باید خود را در برابر چیزهایی که از کنترل شما خارج هستند آسیب پذیر کنید. باید آماده باشید ، باید به دنیا و دیگران اعتماد کرد.
و در نهایت، باید تصدیق کنید که چقدر شکننده هستید و همه چیز در اطرافتان وجود دارد و تصمیم بگیرید به هر حال به هم متصل شوید زیرا شادی ارزشش را دارد. و این ترسناک هم هست.
ولی هر زمان که شما این کار را انجام دهید، نشان دهنده این است که شما واقعاً شجاع است.
ما همه اینها را هفته گذشته در چالشی آزمایش کردیم که در آن بیش از 100 عضو سایت شادی جدید یک چالش هفت روزه ایجاد شادی را پشت سر گذاشتند.
می خواستیم به این سوال پاسخ دهیم که آیا می توان شادی را در زندگی خود افزایش داد؟
بنابراین از آفریقای جنوبی تا استرالیا و لهستان تا کره جنوبی، اعضای ما هفت روز برای احساس شادی بیشتر کار کردند.
در اینجا چیزی است که آنها در موردش اینجوری گفتند.
چیزی که من از این چالش یاد گرفتم این بود که چقدر آسان است که با انجام کاری بسیار ساده دیدگاه خود را تغییر دهید.
من فکر میکنم با توجه به اینکه در کجای دنیا هستیم، خیلی آسان است که همه چیزهایی را که درست پیش میروند و همه چیزهای کوچکی را که در روزگارمان داریم از دست بدهیم.
من فکر میکنم قدردانی چیزی است که ما باید بیشتر آن را تمرین کنیم، زیرا در مجموع، شاید همه چیز درست به نظر نرسد، اما در سطح روز به روز و بزرگتر، چیزهای زیادی در زندگی ما وجود دارد که درست پیش میروند و واقعاً هم خوب پیش میروند.
فکر میکنم باید قدردان آنها باشیم و نه فقط منتظر لحظات بزرگ باشیم که اگر اتفاق افتاد ، قدردانی کنیم .
در غیر این صورت، زندگی روزمره پیش پا افتاده و عادی به نظر می رسد. من فکر میکنم که داشتن این دیدگاه میتواند به ما کمک کند نگرش شادتر و مثبتتری داشته باشیم و اینگونه می توانیم هیجان بیشتری برای بلند شدن در طول روز پرورش دهیم.
من یک مسلمان متعصب نیستم، اما به عنوان کسی که به مدرسه رفتم، اولین نماز صبح را که می خوانید، خدا را شکر میکنید که به شما زندگی داد. من فکر می کنم در مورد آن، ما باید آن دیدگاه را داشته باشیم تا تغییر کنیم که برای زندگی سپاسگزار هستیم و برای فرصت هایی که هر روز داریم قدرشناسیم.
ما سپاسگزاریم برای آنچه داریم. همانطور که گفته شد، من فکر می کنم که این چالش واقعاً به من آموخت که چگونه در آن چیزهای کوچک شادی پیدا کنم.
این چیزی است که امیدوارم در آینده به تمرین آن ادامه دهم. انجام چالش شادی این هفته و خواندن آن دستورات و ادغام آنها در هفته واقعاً به من کمک کرد تا به خودم یادآوری کنم که اگرچه روزهای من در حال حاضر بسیار شبیه به هم هستند، علیرغم آن، هنوز چیزهای زیادی برای یافتن لذت وجود دارد. هنوز فرصت های زیادی برای دسترسی به شادی از طریق اتصال وجود دارد، از طریق افزودن ماده شادی به کارهایی که در حال حاضر انجام بدید این واقعاً به ما بستگی دارد که آن را پرورش دهیم و آن را پیدا کنیم و فکر می کنم آن را انتخاب کنیم. باشه.
در اینجا سه نکته از چالشی که این افراد از آنها استفاده کردند آورده شده است که می توانید در زندگی خود به کار ببرید. آنها به طرز فریبنده ای ساده هستند.
کار کردن با آنها بسیار آسان به نظر می رسد، اما در مقایسه با تلاش زیاد آنها تاثیر زیادی خواهند داشت.
نکته شماره یک، تمرین کنید که متوجه شادی اطرافتان شوید. این در مورد کمک به شما برای متوقف کردن مسواک زدن و شروع به دیدن زیبایی های موجود است.
یک روز را در این هفته بگذارید که به سادگی متوجه لحظات شادیِ موجود شوید. اگر می توانید آنها را در جایی یادداشت کنید، مثلاً در تلفن یا دفتر خاطرات، روی یک تکه کاغذ، روی میز آشپزخانه. لازم نیست کاری را متفاوت از حالت عادی انجام دهید، بلکه فقط چشمان خود را باز کنید و زیبایی های اطراف خود را ببینید.
پس از یک یا دو روز ردیابی این شادیهای کوچک، میتوانید به فهرست نگاهی بیندازید و شروع به شناسایی الگوها یا بینشهای جالب کنید.
شاید شادی های شما در یک مکان خاص یا با شخص خاصی پیدا شود.
شاید شما واقعاً در یک نوع شادی، مانند لذت حواس خود، قوی باشید، حالا این فرصت را دارید که بیشتر به لذت خودتان بودن متمایل شوید. اینکه خودت باشی و از خودت بودن لذت ببری
اینها بینشهای واقعاً مفیدی را به شما میدهند که میتوانید از آنها برای اولویتبندی آگاهانه و ایجاد شادی بیشتر در زندگی خود استفاده کنید.
نکته شماره دو این است که سعی کنید آگاهانه از یک لحظه معمولی در روز خود لذت ببرید.
زندگی روزمره ما میتواند همیشه زیبا باشد، یک روز خاکستری زیبا، همیشه بسیار معمولی بوده است.
امروز، من از شما می خواهم که یک لحظه یا روال معمولی را در نظر بگیرید و سپس سعی کنید آن را شاد کنید. شاید یک تمرین ورزشی خانگی یا یک تماس تلفنی یا یک قرار، پختن یک غذا یا پیاده روی شبانه ی شما باشد.
یکی از راههای انجام این کار این است که به خود یادآوری کنید که چون شادی ارتباط است، چگونه میتوانید با افرادی که با آنها موضوعات خود را به اشتراک میگذارید ارتباط بیشتری برقرار کنید؟
این به شما کمک می کند که هم از آن حضور شخص و هم به آن کاهش سرعتی که شادی بیشتری را امکان پذیر می کند، استفاده کنید، اما همچنین به شما کمک می کند تا با برقراری ارتباط واقعی با آن آسیب پذیر باشید.
یک راه آسان برای شاد کردن لحظه ای یا چیزی ، کاهش سرعت است. واقعاً آهسته، واقعاً آگاهانه از طریق یک تجربه به جای عجله در آن حرکت کنید.
نکته شماره سه، با تغییر نگاه خود به جهان، شادی خود را افزایش دهید.
همانطور که قبلاً اشاره کردم، مغز ما یک سوگیری منفی پیشفرض دارد که در آن بیشتر به چیزهایی که منفی هستند توجه میکنند یا در واقع فعالانه به دنبال چیزهایی هستند که احتمالاً اشتباه میشوند. برای اینکه مغز خود را از این تعصب خلاص کنید، از این سوال استفاده کنید، در حال حاضر چه چیزی در زندگی من درست است؟
می توانید از این سوال به طور مداوم در طول روز استفاده کنید. در حال حاضر چه اتفاقی در زندگی من می افتد؟ وقتی به مغز خود پروژه ای مانند این می دهید، مغز فعال می شود، بیرون میرود و به دنبال چیزهایی میگردد که درست پیش میروند.
اگر مغزتان را تنها بگذارید تا فقط در حال رفت و آمد باشد و کارهای خودش را انجام دهد، به دنبال چیزهایی خواهد بود که درست پیش نمیروند.
از این سوال در هر زمانی در طول روز استفاده کنید. از آن برای تنظیم مجدد خود پس از یک لحظه استرس زا یا در طول رویدادهایی که اصلا برای شما شادی آور نیستند، مانند جلسات کاری پر استرس یا انجام کمترین کارهای مورد علاقه خود، استفاده کنید.
این سوال می تواند زندگی شما را تغییر دهد.
من میخواهم لحظهای به نقش شادی در زمانهای سخت بپردازم، زیرا بسیاری از ما در حال حاضر چنین دوران چالشی را سپری میکنیم. و شادی بسیار مهم است.
حتی اگر ممکن است بسیار پیش پا افتاده یا چیزی غیرممکن به نظر برسد، در واقع برای گذراندن دوران سخت ضروری است. زیرا وقتی زندگی واقعاً سخت است، خوشبختی ممکن است غیرممکن به نظر برسد.
یکی از دلایل آن این است که اگر کسی از شما بپرسد آیا خوشحال هستید؟
اتفاقی که می افتد این است که شما در واقع با یک خلاصه دقیق از سطوح شادی در طول زندگی خود که دقیق و قطعی است پاسخ نمی دهید.
در عوض، شما آن را از دیدگاه شناختی ارزیابی می کنید.
و روشی که بیشتر ما تمایل به انجام آن داریم این است که ، از یک خط کش ذهنی در مورد اینکه شادی چگونه به نظر می رسد استفاده کنیم
و هنگامی که از ما این سوال پرسیده می شود، نحوه انباشته شدن زندگی فعلی ما را با آن خط کش مقایسه می کنیم و سپس شما به آن عدد بدید.
همین الان می توانید خودتان آن را امتحان کنید. از خود بپرسید در مقیاس 1 تا 10 چقدر خوشحال هستم؟
و سپس مراقب باشید که ذهن شما از این مکانیسم مقایسه عبور می کند.
شادی این چنین قضاوتی نیست. شناختی نیست، یک احساس است.
و به همین دلیل است که شادی می تواند در این زمان های رنج عمیق وجود داشته باشد. و خدا را شکر که این اتفاق می افتد، زیرا این مفهوم شادی واقعاً وقتی اتفاقات بدی می افتد ما را ناکام می کند.
وقتی اتفاقات بدی در حال وقوع هستند، ما باید به چیز دیگری روی بیاوریم. و ما می توانیم به شادی روی بیاوریم زیرا شادی ارتباط است.
شادی می تواند با رنج، با از دست دادن، با ترس، با این احساس که کنترلی بر آنچه در حال وقوع است نداریم، وجود داشته باشد.
و این تمرین یافتن شادی در مواقع سخت، آسان نیست، این چیزی نیست که کوچک باشد، این یک کار بزرگ است.
این یک معامله عظیم است، شجاعت و قدرت می خواهد.
با دردها و رنج هایت بنشین و به دنبال چیزهای زیبایی که هنوز وجود دارند باش و به آنها نگاه کن. من شادی را یک عمل مقاومت در روزهای سخت می دانم و می گویم اجازه نمی دهم این درد تنها بخشی از تجربه ی امروز من باشد. همچنین شادی هایی را که در اطرافم وجود دارد، حتی در سخت ترین زمان ها، خواهم یافت. و این خیلی شجاعانه است، قدرت ، استحکام و استقامت را نشان می دهد.
پس شادی یک امتیاز است. اگر در حال گذراندن چیز سختی هستید، آن را اولویت بندی کنید، آن را دنبال کنید، آن را به بخشی از زندگی روزمره خود تبدیل کنید. این یکی از شجاعانه ترین کارهایی است که می توانید انجام دهید تا به دنبال زیبایی هایی باشید که هنوز باقی مانده است، مخصوصاً وقتی کارها سخت هستند.
خیلی ممنون که قسمت این هفته را گوش دادید.
از شادی خود برای ما بگویید.
ما دوست داریم در مورد آن بشنویم.
می توانید با ما را در اینستاگرام و توییتر شادی جدید در ارتباط باشید
یا مستقیماً در سایت newhappy.ir با من تماس بگیرید. امیدوارم هفته خوبی داشته باشید