تو پست قبلی ویژگیهای اولین دسته از افراد خودشیفته (خودشیفته آشکار) رو گفتم که کمابیش میشناختیمشون. دسته دوم رو که تو این پست قراره بگم باهاشون کمتر آشناییم:
تو روانشناسی، رفتار میتونه آشکار یا پنهان باشه. رفتارهای آشکار اونایی هستن که بهسادگی توسط بقیه دیده میشن. پیدا کردن خودشیفتههای آشکار احتمالا برای همهمون کار سادهایه، همونی که همیشه تو جمعها داره داستانهای خارقالعاده از خودش تعریف میکنه که در نهایت همه میگن بهبه و چهچه!
اما رفتارهای پنهانی خیلی زیرپوستی هستن و تشخیصش برای بقیه چندان هم ساده نیست. خودشیفته پنهان یه پله از خودشیفته آشکار باهوشتره؛ کسیه که هدفش همونه -یعنی همچنان حس همدلی نسبت به بقیه نداره و دلش میخواد تحسین بشه- ولی با یه روش متفاوتی از خودشیفتههای آشکار اینکارو میکنه.
مثل این میمونه که به یک آهنگ ثابت یه بار با صدای بلند گوش بدید و یه بار با صدای کم. به هر حال آهنگ همونه، فقط درجهی صداش فرق کرده.
تنها تفاوت خودشیفتههای پنهان با آشکار اینه که خودشیفتههای پنهان مایلن درونگرا باشن. خودشیفتههای آشکار بهراحتی قابل تشخیصن چون با صدای بلند، متکبرانه، بدون توجه به نیاز دیگران و تشنهی تحسین هستن. در واقع رفتارهای برونگرایانه از خودشون نشون میدن و به همین خاطر به سادگی میشه شناساییشون کرد. اما شناسایی خودشیفتههای پنهان با چه نشونههاییه؟
۱-خودستایی منفعلانه: ای آینه جادویی بگو کی از همه زیباتره؟
خودشیفتههای پنهان ممکنه غیرمستقیم طلب تحسین کنن، یا عامدانه دستاوردها یا استعدادهاشون رو دستکم بگیرن تا بقیه بهشون اطمینان بدن که چقدر بااستعداد هستن. خودشیفتهی پنهان از تاکتیکهای نرمتری استفاده میکنه تا به هدفش برسه.
بنابراین هرچقدر خودشیفته آشکار بهطور فاعلانه دستاوردهاش رو با صدای بلند به همه اعلام میکنه تا تحسینشون رو برانگیزه، خودشیفته پنهان بهطور منفعلانه با کوچکنمایی استعدادهاش، دنبال جلب اعتمادبهنفس از دیگرانه.
۲-سرزنش کردن و القای حس شرمندگی: چرا ماشین جدیدم رو دیدی خوشحال نشدی؟ دلم شکست...
شرمنده کردنِ دیگران یکی از ترفندهاییه که خودشیفتهها به کار میبرن تا موقعیت بالای خودشون رو نسبت به دیگران تضمین کنن. خودشیفته آشکار و برونگرا واضحتر عمل میکنه: خیلی صریح شما رو تحقیر میکنه، بیادبه، انتقاد میکنه و طعنهآمیز حرف میزنه.
خودشیفتههای درونگرا و نهان، رویکرد ملایمتری دارن برای اینکه توضیح بدن چرا مقصر شمایید و نه اونا. حتی ممکنه نشون بدن خودشون قربانی رفتار شما هستن؛ و این کار رو میکنن تا تو موقعیتی قرار بگیرن که بتونن ازتون تمجید و اطمینان دریافت کنن. اما درنهایت در پایان این تعاملات، هدف خودشیفته اینه که شخص دیگر رو کوچیک جلوه بده.
۳-در رابطه با یک خودشیفته معمولا بار سنگین احساسی رابطه بر دوش شماست.
در نهایت خودشیفتهها دهنده نیستن، به نظر اونا انرژی صرف کردن برای چیزی که در خدمتشون نیست، ارزش نداره. اگر خودشیفته پنهان به ظاهر نشون میده که چیزی رو داره به شما میده، قطعا هدفش اینه که چیزی رو در مقابل از شما دریافت کنه. اگر داره به کسی کمک میکنه اول مطمئن میشه که اون فرد یا حداقل چند نفر دیگه در حال تماشاش باشن. (حتی این رفتار رو تو بعضی از سلبریتیها موقع کمک به زلزلهزدهها یا سیلزدهها میشه دید.)
شما نمیتونین یه خودشیفته رو تغییر بدید یا با دوست داشتن زیاد خوشحالش کنید یا خودتون رو تغییر بدید تا باب میل اون بشید و خوشحال بشه. چون اون هیچوقت احساسات شما رو حس نمیکنه. اون هیچوقت حس نمیکنه در یک رابطه یا هر حیطهای از زندگیش اقناع شده، چون هیچی به قدر کافی خاص نیست براش. شما هیچوقت براش کافی نیستید چون خودش هم هیچوقت برای خودش کافی نیست.
ممکنه در حال حاضر با یه فرد خودشیفته در ارتباط باشید، چه عضوی از خانوادهتون چه همکارتون، یا هرکس دیگهای. نکتهای که وجود داره اینه که اونارو نمیتونین کاری کنید (خودشونم نمیتونن احتمالا)، فقط میتونید روی خودتون کنترل داشته باشید. حالا چیکار کنید که کمتر دردتون بیاد؟
۱-فرد خودشیفته هرکاری میکنه شما به خودتون نگیرید!
عدم توجه به شما، احساس محق بودن، شما رو بازیچهی خودشون کردن یا هرجوری که میخوان با شما رفتار کردن، و انواع فریبکاریهای دیگهای که یک خودشیفته انجام میده، به درون خودش ربط داره. باید در تعامل با فرد خودشیفته در نظر داشته باشید که مهم نیست شما اصلا کاری کرده باشید یا نه، اونا چون با درون خودشون به تعادل نرسیدن احتمالاً شما رو مقصر اعلام میکنن. بهتره خودتون موقعیت رو حل و فصل کنید و ببینید آیا واقعا نقشی در عصبانی کردن طرف مقابل داشتید؟ آیا خطایی مرتکب شدید؟ اگر اینطور نبود عصبانیت اونا رو به خودتون نگیرید، چون این همون چیزیه که دقیقا اونا میخوان: که شما مقصر باشید و اونا در طرف قدرتمند باشن.
یادتون باشه خودشیفتهها چون احساس کمبود دارن باید به نوعی خودشون رو بزرگ جلوه بدن.
۲-بین خودتون و فرد خودشیفته مرزگذاری کنید
خودشیفتهها مرزبندیهای سالم ندارن. شما با تعیین مرز برای یه فرد دیگه مشخص میکنید که چه چیزهایی براتون ارزشه، چه چیزهایی براتون اهمیت داره و مرزهایی که میذارید قراره کمک کنه ارزشها و اولویتهاتون حفظ بشن.
۳-نیفتید گوشهی رینگ! خودتون وکیل مدافع خودتون باشید
در تعامل با یک خودشیفته ممکنه بهسادگی از حقتون کوتاه بیاید (چون جذاب لعنتین). برای خودتون وقت بذارید و به این فکر کنید که کی هستید؟ علاقهمندیها، اهداف و ارزشهاتون چیاست؟ اگر قراره با یه خودشیفته تعامل کنید حتما حتما باید رابطهتون با خودتون محکم باشه، چون اونا میتونن به راحتی از احساسات شما سواستفاده کنن و انقدر زیرپوستی بهتون دستور بدن که یه روز به خودتون بیاید و ببینید با اونی که قبلا بودید خیلی فاصله دارید؛ انگار دیگه یادتون رفته کی بودید. وقتی خودتون با خودتون تکلیفتون معلوم باشه، خودشیفته فرصتی رو پیدا میکنه که با اون روی آگاه و باهوش شما رودررو بشه. شما نشون میدید از تکنیکاش خبر دارید و اون میفهمه حناش برای شما رنگی نداره.
۴-ازش دور شید، خیلی دور.
تحمل یک رابطه با فرد خودشیفته میتونه خیلی مخرب باشه. گاهی وقتا نمیشه فاصله ایجاد کرد، مثلا اگر عضوی از خانوادهتون باشه یا همکاری باشه که با هم تو یه اتاق کار میکنید.
اینجور وقتا سعی کنید تعاملات فردیتون رو باهاش محدود کنید، درخواست کنید که جای میزتون رو توی شرکت تغییر بدن، ساعت استراحتتون رو تغییر بدید و ارتباطتون رو با فرد خودشیفته تا جایی که میشه کمتر کنید.
به خاطر داشته باشید هدف از ایجاد فاصله این نیست که به فرد خودشیفته آسیب بزنید، هدف اینه که از خودتون محافظت کنید و فضا رو برای خودتون بهبود ببخشید.
توییتهای جالبی که در مورد خودشیفتگی و افراد خودشیفته دیدم رو باهاتون به اشتراک میذارم تا ببینیم بقیه در این مورد چهجوری فکر میکنن. یادتون باشه که قرار نیست قضاوتشون کنیم و اینها هم صرفا تجربههای هر شخص از این مسئلهست. (اگر دوست دارید در مورد خودشیفته ها در شبکه های اجتماعی بیشتر بدونید میتونید How to Spot a Narcissist on Social Media رو بخونید. ...شایدم بعدا ترجمهاش رو نوشتم.)
درنهایت تشخیص قطعی اینکه فردی اختلال شخصیت خودشیفته داره به عهدهی من و شما نیست؛ یه دکتر روانشناس/روانپزشک باید تشخیص رسمی رو بده.
برای نوشتن این پست، علاوهبر تجربه شخصی و منابع پست قبلی، از این منبع هم ترجمهی آزاد کردم. در ضمن سایت ترجمان از ماجرای خودشیفتگی و فروید مقالهای داره که میتونید یه نگاهی بهش بندازید. این ویدیو هم از روانشناسی خودشیفتگی شاید جالب باشه براتون.
بهم بگید که آیا تا حالا با یک خودشیفته پنهان سروکار داشتین؟ برای اینکه کمتر اذیت بشید چه راهحلی پیدا کردین؟
پ.ن: اگر این مطلب رو دوست داشتید و براتون مفید بود، میتونید از طریق صفحهام در حامی باش از من حمایت مالی کنید. :)
*پست قبلی رو اگه نخوندین واسه محکمکاری یه نگاهی بندازید: