آرتین محمدی
آرتین محمدی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

دوست دارم در شبکه‌های اجتماعی تمیزتر باشم!

گاهی اوقات که وسواس و کمال‌گرایی‌ایم از کنترل خارج می‌شه، ایده‌های مزخرفی رو می‌آره تو ذهنم؛ از جمله پاک کردن تمام حساب‌هام در شبکه‌های اجتماعی و شروع کردن دوباره‌شون طبقِ استانداردهای نوشتاری جدیدم... یکی از این استانداردها سبب شد تا تعداد پست‌هایی که پاک کردم رو به عدد ۲ برسونم!

هنوز هم مخالف پاک کردن تاریخچه زندگی‌مون هستم (در یوتیوبِ خودم هم گفتمِش)، اما من بسیــــــــــــار زیاد روی نوشتار حساس هستم و در پِی‌اِش ضررهای روانی و زمانی کمی هم بهِم وارد نشده... مثلاً یادم می‌آد حدود یه هفته سَرِ گذاشتن خطِ فاصله یا دَش، بین دو کلمه انگلیسی موقع نوشتن پاراگراف آخرِ فایلِ ریدْمیِ پروژه‌ای که الان می‌دونیم شکست خورده، معطل بودم! الان که در حالِ نوشتن این پستِ کاملاً دِلی هستم، هیچ علاقه‌ای به انجام این کار و بَنای دوباره‌ش ندارم...

 از وب‌سایت tickets.partyforthepeople.org
از وب‌سایت tickets.partyforthepeople.org

دیدید یکی می‌گه من از بَدوِ تولد دست به کی‌بورد بودم و کُد می‌زدم یا مثلاً می‌گه مادربزرگم کُلِ سرمایه‌ش رو داد تا واسه من فُلان چیز رو بِخره؟ من هم تا اون‌جایی که یادمه، در دوران راهْ‌نمایی و حتی ابتدائی، درس مورد علاقه‌م (در کنارِ تاریخ و ورزش البته)، انشاء بود! ولی همیــــشه نمره‌م کم می‌شد سَرِ این‌که به‌جای «را» می‌نوشتم «رو» و هیچ‌وقت نفهمیدم چرا باید وقتی یه متنِ غیر اداری و با موضوعی آزاد می‌نویسیم، نگارشِ‌مون باید رسمی باشه؟!

الان می‌خوام به رسم‌الخط فارسی عزیزمون بِپَرم (کلمه «عزیز» رو بدونِ کنایه به‌کار گرفتم و واقعاً گفتارِ فارسی رو دوست دارم)... اِستاندارد نداره متأسفانه و این به هیچ‌وجه مزیّت محسوب نمی‌شه (به یادِ استایل‌های کدنویسی بدونِ قاعده‌ای بی‌افتید که حتی خودِ اون شخص هم رعایتِش نمی‌کنه در یک پروژه واحد)... نیم‌فاصله‌ها در برخی از جاها به متن زیبایی می‌دن، و گاهی هم از ریخت می‌ندازَن (مثلاً «طرفدار» به‌نظرم قشنگ‌تره از «طرف‌دار»، «تاریخچه» از «تاریخ‌چه» زیباتره، اما با «روشنفکر» و «جمهوری‌اسلامی» اصلاً حال نمی‌کنم)... اِعراب رو اگه نذاری، درواقع داری بعضی از کلمات رو می‌سپُری به خواننده تا متناسب با اون بخشِ متن معنی‌ش کنه (تفاوت «بِدونْ» و «بِدونِ» و «بِدَوَن» رو فکر کنم بدون اِعراب درک می‌کنید)... حروفِ تکراری‌ای که یک جور خوانده می‌شوند هم گُلِ سرسبدِ ایرادات هست (مثلاً می‌شه به‌جای «بزغاله» نوشت «بظقاله» و همین‌طور «سحر» رو «صهر»)... تمامی علامت‌های نقطه‌گذاری (نقطه، ویرگول، نقطه‌ویرگول، و سه‌نقطه) باید دُرست کنارِ حرفِ آخرِ کلمه باشه («ولی،‌ عزیزم، آخه...» نگارش درسته، نه «ولی ، عزیزم ،آخه ...»)... و بدتر از همه (این هم جزء طبقه نیم‌فاصله محسوب می‌شه)، نوشتن «ها» به‌صورت جدا و بعد از قرار دادنِ یه اِسْپِیس هست (چرا «ها» به «پیوندها» چَسبیده ولی از «مَرَض ها» سَوائه)...

چه پُست‌های دل‌چسبی که در ویرگول خوندم و قلب ندادم بهِشون بابت اینکه غلط املائی داشتن از دید‌اَم (الان تقریباً در ویرگول شُل کردم)، چه محتواهایی که در لینکدین بدونِ واکنش رهاشون کردم و چه‌های این‌چنینی...

ولی من به این خاطرِ هیچ‌کدوم از دلایلِ بالا نبود که می‌خواستم ویدئوهام رو پاک کنم (مُنصِرف شدم ازش)، بلکه به‌دلیلِ تبعیت نکردن از روی قواعد نوشتاری‌ای که می‌تونم بگم بیش از یک سال هست که روزانه دارن آپدیت می‌شَنه! (تَک‌وتوک از روی تنبلی هم هست راستش)


الان که دارم این پُست رو تکمیل می‌کنم، جفت اکانت‌های توییترم رو حدودِ دو روزی می‌شه که غیرفعال کردم و احساس می‌کنم بخشِ بسیـــــار زیادی از این دغدغه از روی دوشَم برداشته شد... (علی‌رغم اینکه می‌دونم الان یکی از بهترین بَسترها برای اطلاع داشتن از حالِ ایران هست)

یه سِری چیزمیز دیگه هم می‌خواستم اضافه کنم که یادم رفت؛ ولی فقط یادمه درموردِ واتس‌اَپ و اینْستاگرام (نه به‌خاطر فیلتر بودنِشون) و هم‌چنین دعوت به پِیروی از یک استایل واحد در کُدنویسی بود!

کمال‌گراییبرنامه نویسیشبکه های اجتماعیوسواس فکریشبکه‌های اجتماعی
یه انسانِ علاقه‌مند به وَررفتن با داده‌ها، فلسفه، تاریخ، و پردازش زبان طبیعی که با ساخت ابزارهای راحت‌کننده زندگی هم کِیف می‌کنه!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید