Shina☁️
Shina☁️
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

همه چیز


فکر میکردم که میتونم از پس همه چی بربیام

اما نتونستم

تو رفتی و من هنوز نتونستم شبا منتظرت نمونم

هنوزم توی گل فروشی ها در به در دنبال گل میخکم اخه تو گل میخک دوست داشتی راستش من قبل تو به گل ها توجه خاصی نداشتم

وقتایی که بارون میاد هنوزم یه قوری چای دارچینی دم میکنم و با هر کلوچه ای که داشته باشم میشنم کنار پنجره بارون رو نگاه میکنم و چای مینوشم و به ادما فکر میکنم

راستش فقط به خودم و خودم و تو فکر میکنم

میشینیم سه نفری دور یه میز باهم حرف میزنیم

من شماره یک فقط به تو نگاه میکنه و اشک میریزه با اینکه دلش شکسته فقط منتظر یه نشونه از طرف توعه که عین احمقا بگه: ولم نکن

من شماره دو فقط به من شماره یک نگاه میکنه و تمام دلایل عالم رو بهش میگه دلایلی که نباید به تو فکر کنه

تو وقتی که افتاب بود یه جور خوشگل بودی صورتت میدرخشید وقتی بارون میومد انگار قطرات بارون اول از چشمای تو میچکید بعد از اسمون هی حواست کجاست

اها تو بد بودی

دوستم نداشتی

دوستم نداشتی

دوستم نداشتی

یه طرف میز هم تو نشستی فقط داری یه متن و تکرار میکنی

تو یک تجربه فوق العاده بودی تو عالی هستی اما ما نمی تونیم با هم بمونیم من یه نفر دیگه رو دوست دارم

من یک نفر دیگه رو دوست دارم

بس کن انقدر اینو تکرار نکن

حتی توی رویاهای خودمم بی رحمی

همیشه فکر میکردم از پس همه چی برمیام

از پس هیچ چیز برنیومدم

هیچ چیز

دوست داشتنعشقشکست عشقیدلتنگیکنارم بمون همیشه
Summertime sadness
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید