ویرگول
ورودثبت نام
شقایق کاظم نژاد
شقایق کاظم نژاد
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

پنج‌شنبه‌های کاری

این اولین پست من در ویرگوله و قراره از چیزی بنویسم که بعد از چهار سال دوباره به زندگیم برگشته و تازه مزیت‌هاش برام آشکار شده.

من همیشه معتقد بودم که توی زندگی شغلی، مهم اینه که به موقع تسک‌هات رو انجام بدی و دونه دونه هدف‌هات رو تیک بزنی و در ازاش مبلغ معقولی هم به عنوان حقوق دریافت کنی. از اونجایی که قبل از ازدواج تقریبا هیچ چیزی اندازه شغلم برام اهمیت نداشت، من با کارم ازدواج کرده بودم و علیرغم تمام سختی‌ها و فشارهایی که توی پروژه‌ها بود، عاشقانه براشون وقت می‌ذاشتم. با اینکه پنج‌شنبه‌ها هم سر کار بودم و عملا فقط یک روز تعطیل داشتم، همون یک روز رو هم در اکثر مواقع به کار اختصاص می‌دادم.

هر حرفی می‌شنیدم برام اهمیتی نداشت، هر کسی می‌پرسید وای خسته نمیشی همیشه در حال کار کردنی حتی خارج از تایم اداری؟ حتی توی سفر؟ حتی توی مسیر؟ میگفتم نه، من عاشق کارمم با اینکه مخالف پنج‌شنبه‌های کاریم.

متوجه بودم که همیشه خسته‌ام، هیچ زمانی برای توسعه فردی ندارم، نمیتونم هیچ دوره و کلاسی ثبت نام کنم و بگذرونم اما انگار بنده شغلم شده بودم و نمیخواستم بپذیرم که کیفیت زندگیم چقدر داره میاد پایین.

این تاثیر منفی رو بعد از ازدواج متوجه شدم و فهمیدم چقدر روی کیفیت زندگی مشترک و سلامت روان خودم و شریک زندگیم داره اثر میذاره. همیشه کم حوصله بودم، همیشه عذاب میکشیدم از اینکه بخوام برای خونه‌ای که عاشقش بودم وقت بگذارم و تغییر دکوراسیون بدم یا حتی مرتبش کنم. گناه اونی که زندگیش رو با من شریک شده چیه؟ اون چرا سهمی از خوش اخلاقی و انرژی من نداره؟ این‌ها چیزهای بود که مثل یک سطل آب سرد روی سرم ریخت و مثل یک چراغ توی ذهنم روشن شد. (میدونم شاید یکم دیر به این مرحله رسیدم ولی مهم اینه که رسیدم! )

توی این چند وقتی که پنج‌شنبه های تعطیل به زندگیم برگشته دارم میبینم که چقدر همه چیز بهبود پیدا کرده. حوصله‌ام برای هر کاری بیشتر شده، انگیزه‌ام برای بیدار شدن و شروع کردن هفته کاری واقعا بیشتره، تمام دوره‌هایی که نمی‌رسیدم بگذرونم رو دارم دونه دونه ثبت نام می‌کنم و لذت می‌برم، آخر هفته‌هام به استرس این نمی‌گذره که بین خوابیدن و استراحت کردن یا تفریح کردن یکی رو انتخاب کنم، یک روزم رو به استراحت و یک روزم رو به تفریح یا کارهای شخصیم اختصاص میدم. حتی تمام آسیب‌های جسمی‌ای که بخاطر سخت‌گیری در دادن مرخصی حتی برای مرجعه به پزشک بهم وارد شده رو دارم جبران می‌کنم و بعضی پنج‌شنبه‌هام رو به وقت گذروندن در مطب‌ها و کلینیک‌ها می‌گذرونم که شاید عجیب به نظر برسه اما حتی حس این کار هم برام خوبه چون میدونم که میتونم برای خودم و سلامتیم وقت بذارم.

خلاصه اینکه پنج‌شنبه فقط یک روزه، اما تاثیری که در کیفیت زندگی یک کارمند می‌گذاره غیر قابل وصفه!

به نظرم سازمان‌هایی که فقط یک روز تعطیل در هفته برای کارمنداشون قائلن هنوز به اهمیت این موضوع پی نبردن که با اضافه کردن یک روز دیگه برای استراحت نیروهاشون، چقدر کارایی نیرو بالا میره و چقدر میتونه برای سازمان و به مقصد رسیدنِ کشتی‌ای که همه دارن توش پارو میزنن مفید باشه.

به همین دلیل همیشه دوست داشتم کمپین #نه_به_پنجشنبه‌های_کاری جدی گرفته بشه.





توسعه فردیسلامت روانتجربه شغلیمرخصیکارمند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید