تا حالا زایمان مرغ رو دیدید؟
بله میدونم مرغ جزء پستانندارانه و نمیزاد و تخم از خودش در میکنه بیرون
حالا از بحث آناتومی پرنده و چرنده و خزنده که بگذریم، صبح که پا شدم، همینجوری که داشتم فکر میکردم چجوری گوارش سنتی پسندم رو به صنعتی (فرنگی) راضی کنم که لازم نباشه از حیاط رد شم و سیستم فرنگی موجود در خانه قناعت کنم، شروع کردم به ختم صلوات برای روح داشته و نداشته سالار خان که یهو دیدم از اتاق زایمان مرغا صدا میآد
از اونورم دیدم سالار خان مثل پلنگ مازندران، قُدقُد قُدا گویان تغییر جنسیت صوتی داده و داره یورتمه میره به سمت اتاق زایمان
حنا خانم قُدقُد، سالار خان قُدقُد
یعنی پا به پای عیالش درد کشید
سینه ستبر، ژست لاتی و نگاهشو چپ چپ کرده بود که نفس نامحرمی از اونجا رد نشه
یه جوریام صداش رو انداخت بود رو سرش که صدای حنا خانم توش گم بود انقدر اون حنجره رو پاره پاره کرد تا بلاخره تخم رو مرحمت کردن در دادن بیرون
یهو شخصیت سالار خان برام جذاب شد گفتم بیا واسه یه روزم شده کدورتها رو بذار کنار از دریچه دیگه به زندگی خروسی سالار بنگر
این داستان ادامه دارد
پ.ن: تصویر مربوط به خانم کوچیکه که تو عکس دست جمعی قبل به دلیل پا به ماه بودن حضور نداشت، فارغ شدن و جوجههاشون تشریف آوردن