در انتهای صفحهی 147 کتاب آرامش آلن دوباتن احساس کردم انگار عینک جدیدی به چشم زدهام و خیلی چیزها را یک جور دیگر میبینم. نه اینکه قبلاً نمیدانستم که میدانستم و پیش از این دربارهشان بسیار گفته و شنیده بودم، اما نمیدیدم و بین این دو تفاوت از زمین است تا آسمان. احساس کردم قلم دوباتن مثل ترکهای جادویی عمل کرده. شتابزده کتاب را به همهی دوستانم معرفی کردم و مشتاقانه شروع به نوشتن کردم انگار که ناگزیرم از نوشتن.
کسی را میشناسید که دغدغهی آرامش نداشته باشد؟ مسئله از همینجا آغاز میشود: دغدغه و آرامش دو مفهوم متناقضاند. وقتی دغدغه داری، دیگر آرامش نداری؛ به همین سادگی. نکته این جاست که تقلا میکنیم آرام باشیم! شاید مضحک به نظر برسد اما این کاری است که همواره میکنیم. و شاید سالها طول بکشد تا بفهمیم کجای کار میلنگد. تحلیل دوباتن از آرامش اینگونه است؛ شما را به نگریستن مجدد در خواستههایتان وا میدارد به این امید که خود این تناقض را دریابید و صورت مسئله را عوض کنید. آن گاه به جای اینکه بپرسید چه کنم تا آرام باشم، میپرسید چه چیزی آرامشم را مختل میکند. تا ندانی چه چیز آرامشت را مختل کرده، چگونه میتوانی برای آن کاری کنی؟
وی با نگاهی به سه حیطهی روابط صمیمانه، روابط اجتماعی و شغل، به دنبال یافتن دلایل اضطرابهای رایج انسان مدرن است. اینکه در چه زمینههایی آرامش نداریم، چرا نداریم و حالا چه میتوان کرد. بسیاری تلاش کردهاند راهکاری برای اضطراب ارائه کنند. حتما شما هم در زندگی خود با برخی از این راهکارها آشنایید و از آن بهره بردهاید. پس کتاب آرامش قرار است چه مطلب جدیدی عرضه کند؟ دوباتن ادعا ندارد آنچه که میگوید کشف خودش است، شاید فقط تلاش کرده تکههایی را از اینجا و آنجا آنچنان هنرمندانه کنار هم بچیند که انگار سازهای است نو. هر چند که مانند پژوهشگری متعهد به منابعش اشاره میکند، ولی این از لذت خواندن روایت ساده و دلنشین او نمیکاهد.
کتاب با بیان مخالفت ضمنی نویسنده با برخی تحلیلها دربارهی اضطراب شروع میشود. بعضی میگویند اضطراب چیز مهمی نیست از آن بگذر و به آن بیمحلی کن. روشهایی وجود دارد که فراموش کنی. برخی دیگر معتقدند اضطراب آغاز روانرنجوری است، شروع اختلالات روانی، آنجا که از دست تو به تنهایی کاری بر نمیآید و نیاز به مشاوره و رواندرمانی داری. فراوانی کتابهای خودآموز روانشناسی در بازار و گرمی بازار کارگاههای حضوری و مجازی روانشناسی بهخوبی نشاندهندهی رونق دو رویکرد بالاست.
اما دوباتن در کتاب آرامش با کمک فلسفه رواقی و رویکرد روانشناسی شناختی تشویقت میکند اضطرابهایت را نظاره کنی و بیآنکه عجولانه از آن بگریزی، چون کاشفان سرزمینهای ناشناخته به ناگفتههای اعماق ذهنت گوش بسپاری. وی که دانشآموختهی فلسفه است توانسته با قلمی شیوا و دلنشین و با طبقهبندیهای سودمند نظریات فیلسوفان و روانشناسان را برای زندگی روزمره کارآمد کند. حتی اگر فلسفهخوان قهاری باشید که پیش از این با رواقیون آشنا بودهاید یا دانشجوی روانشناسی که نظریهی شناختی را در دانشگاه گذراندهاید، اما شاید تابه فکر نکرده بودی چگونه از این اندیشهها در زندگی روزمره استفاده کنی.
این دو رویکرد، یعنی فلسفهی رواقی در فلسفه و رویکرد شناختی در روانشناسی از جنبهای به هم شباهت دارند: تمرکز بر ساحت ذهن و یافتن ریشهی مشکلات زندگی روزمره در شیوهی تفکر انسان. وی به شیوهای نظاممند به طیفی از مسائل میپردازد که سرچشمهی اضطرابهای انسان است آنگاه توصیه میکند صبورانه به زوایای تاریک ذهنتان گوش بسپارید تا در سایهی این درک و بصیرت راهحلهای جدیدی برای آرام ماندن بیابید.
درمقدمهی کتاب آرامش میخوانیم: «هر بار که در رسیدن به آرامش شکست میخوریم، میتوانیم به تحلیل آن بپردازیم تا چیزهایی مفید و ارزشمند در مورد خود کشف کنیم. هر گونه نگرانی، ناکامی، بیتابی یا خشم ناگهانی، بصیرتهای مهمی در بطن خویش دارد که در اختیار ما بگذارد؛ به این شرط که زحمت رمزگشایی آنها را به جان بخریم. راه مطلوب برای رسیدن به آرامش این نیست که ذهن خود را خالی کنیم، بلکه باید به شکلی دقیق تر و آهستهتر به تجارب ناراحت کننده خود بنگریم، با این هدف که نگرانیهای بنیادین را کشف و روشن کنیم».
شاید کتابهای مفصل و تخصصی بسیاری دربارهی اضطرابهای وجودی انسان خوانده باشید، اما بعد از نگریستن به اضطرابهای محیطی، خواندن سخنی کوتاه در این باره لذتبخش است و دلنشین. از جایی که میخوانی: «نیازی نیست که دچار اضطراب باشیم که چرا اضطراب داریم. احساس اضطراب به هیچ وجه نشانهی غلط بودن زندگیمان نیست، بلکه صرفاً نشانهی زنده بودن ماست»، احساس میکنی آرام گرفتهای .
?متن کامل این یادداشت را میتوانید در بخش «معرفی کتاب» وبسایت " معرفی و نقد کتاب تهران" بخوانید:
http://trbooks.ir/fa/review/1818
▫️آرامش
▪️نوشتهی آلن دوباتن | ترجمهی محمد کریمی
▫️نشر کتابسرای نیک
@trbooksir
www.trbooks.ir