شعار "قضاوت نکنیم" این روزها بسیار پرطرفدار است. شاید با این رویکرد انسانها قصد دارند خودشان را از گزند قضاوت و بعد احتمالا دخالت و سرزنش دیگران در امان نگه دارند.
اما اگر به طور قطعی دست از قضاوت برداریم به نظر میرسد قطبنمای اخلاقیمان را گم میکنیم. هنگام مواجهه با تجارب جدید در زندگی، بهتر نیست قبلا لااقل به صورت ذهنی کمی با موقعیت آشنا باشیم؟
قضاوت دیگران، به معنای سنجش رفتار و افکارشان، موجب میشود چنانچه در موقعیت مشابه آنها قرار گرفتیم، سریعتر و هوشمندانهتر تصمیم بگیریم.
فرض کنید شاهد آنیم که همکارمان رشوه گرفته. معمولا مشکلات اقتصادی دلیل خوبی است برای این کار. اما یادمان باشد اگر نتوانیم این کار را لااقل در ذهن خودمان محکوم کنیم، به زودی خودمانوهم رشوه خواهیم گرفت. چون دلایل حاضر آمادهای برای این کار وجود دارد، برای همه، از جمله ما.
عدهای با توصیهی "قضاوت نکنیم" در پوشش رویکردهای روانشناسی و خودشناسی و ... ،موجب از دست رفتن قضاوتهای اخلاقی شدهاند.
صحبت از اصول اخلاقی هنگام تصمیمگیری بسیار مشکل شده. هر کاری از انسانها پذیرفته شده است و حتی در ذهنمان جراُت نمیکنیم اذعان کنیم که فلانی کار اشتباهی کرده است.
شاید نیازی نباشد همهی آنچه در ذهنمان میگذرد را به زبان بیاوریم. ولی حداقل با خودمان تعارف نکنیم و چارچوبی ارزشی و اخلاقیای داشته باشیم که به اعمالمان جهت دهد، گاهی از کاری منعمان کند و گاهی به امری تشویق.
فاصلهای است میان قضاوت و دخالت. فاصلهای است میان صدور حکم تا اجرای آن. از صدور حکم در ذهن نترسیم که اگر چنین شود در واقعیت همه چیز برایمان علیالسویه خواهد بود و تا به خودمان بیاییم با شعار "اخلاق نسبی است" جهان نابسامانی خلق خواهیم کرد.
مطمئناَ نیازی نیست دیگران را دزد و دروغگو، متقلب خطاب کنیم اما میتوانیم دزدی و دروغگویی و تقلب را محکوم کنیم.
یادمان باشد تخممرغ دزد به آسانی شتر دزد میشود.