احسان شعاریان
احسان شعاریان
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

چقدر درگیر "نیست‌ها" و "کافی نیست"ها شده‌ام؟


چند روز قبل هنگام مرتب کردن کمد لباسم، در جیب یکی از بارانی‌ها، دویست و پانزده هزار تومان پول نقد پیدا کردم. خیلی مزه داد! پیدا کردنِ چیزی که مال من بود، ولی یادم رفته بود که دارم، خیلی شیرین بود. واقعا برای چند دقیقه احساس خوشحالی داشتم. دویست و پانزده هزار تومان، این روزها دیگر مبلغ قابل توجهی نیست، ولی همین که توقع نداشتم که چنین پولی داشته باشم، برایم هدیه‌ای خوشایند بود.
به تلنگرهای روشنی بخش، به نشانه‌ها، به اتفاق‌هایی که اتفاقی نیستند، باور دارم. مثل نور صاعقه در تاریکی، یک آن، همه‌جا را روشن می‌کنند. گاهی ردِ روشنی‌شان در ذهن می‌ماند، گاهی هم محو می‌شود. یک آن ماتم برد. نگاه کردم که بجز این دویست و پانزده هزار تومان، دیگر چه چیزهایی در زندگی من هست که حواسم نیست که دارم؟ چقدر درگیر "نیست‌ها" و "کافی نیست"ها شده‌ام که از "هست‌ها" غافلم؟ همین راه رفتن ساده، برای خیلی‌ها حسرت است. اصلا خیلی چیزها، همین یک لیوان آب خوردن! همین که بتوانی به مادرت یا پدرت زنگ بزنی و حالشان را بپرسی، یا آنها زنگ بزنند.
دیدم در نیست‌ها، خلائی هست، مکشی هست، حسرتی هست، که توجه مرا را از هست‌ها دور می‌کند. دیدم که خیلی وقت‌ها، خیلی وقت‌ها، من هوشیارِ آنچه که هست نیستیم. تا وقتی که نباشد و خلاء، شروع به جلب توجه کند. این روزها، مثل همیشه، آنچه که نیست، به اندازه کافی جلب توجه می‌کند. اما من متعهد شده‌ام، در پویاییِ «توجه به آنچه که هست» و قدردانی از کائنات برای آنها باشم و بخاطر همین قیام، بسیار سرزنده و نیرومندم.

احسان شعاریان
99/03/18

کانال تلگرام احسان شعاریان

قدردانیخودشناسیرضایتآرامش
شاعر، ترانه‌سرا، نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید