Sushiyant
Sushiyant
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

و هزار سال بعد تو ، عشق را خواهند فهمید


... وچه چیزی عجیب تر از زبان ، انسانی روی کاغذ چیزهای را نقش می‌زند و سالها بعد ، حتی هزاران سال بعدتر انسانی دیگر با دیدن آن می‌فهمد که یکی مثل من عاشق شده و دل در گرو ابرسفیدی داشته است .

می‌فهمی ! عشق را خواهد فهمید . عشق را و احساس را ... اینطور نیست که مثلاً عکس مرغی را بکشم و بعد تو بفهمی من از خوردن آن لذت برده‌ام ، من می‌فهمم که او هزار سال قبل چه کشیده و چه احساسی داشته.

به کار یک معمار فکر کن! کاغذی که در آن یک سری از اعداد و نوشته‌ها و خطوط کج و معوج دارد را برمی‌دارد و شروع می‌کند ... اگر بِروی و چند ماه دیگر بیایی ... بوم ... آنجا چیز عجیبی است که هرگز در طول تاریخ چند میلیارد ساله زمین قبلاً آنجا نبوده است . مثل عشق من به تو ... یکدفعه ... من که معمار نبودم ؟! لابد تو هستی ... و من؟

بکرترین زمین این شهر یا متروک‌ترین جای جهان

همه‌اش به تو بستگی دارد!


دلنوشتهداستانزبان
گاهی وقتی از تنش های جسم آزاد میشوم، اندیشه ام مجالی برای داستان پردازی ، سخنرانی و گفتگو می یابد.گاهی گفتن تنها جوابی است می توان به تپش های قلب داد تا آرام شود .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید