من سبک هستم.
من قوی هستم.
من می توانم زنجیر های را که به آن بسته شده ام ، پاره کنم،
بعد از آن
من میتوانم پرواز کنم،
زیرا که
من بالهایی دارم بزرگتر از هر پرنده ای و
من پرنده ترم از هر پرنده ای،
من انسان هستم
فرزند آدم
من آزادترم از هر نسیمی.
من به پول نیاز ندارم.
زیرا که به تازگی خورده ام وهنوز سیرم
من نیاز ندارم به جایی
زیرا که
همینجا آزادم
من به گفتن نیاز ندارم زیرا که میدانم.
من به عشق نیاز ندارم زیرا که
صبر کن!
لعنت به من .
من به عشق نیاز دارم.
اما این غلط است ، با بقیه ی حرفم هماهنگ نیست.
گفتم که
لعنت به من
من تو را میخواهم و عشق را
اصلاً چرا بنشینم؟
درست است!
می آیم . و تو را پیدا میکنم و چه دلت بخواهد وچه نخواهد
عاشقت خواهم شد.
بله منتظر باش که خواهم آمد،با بالهایم ،از راه آسمان سریع خواهم رسید.
صبر کن! بال هایم،کو؟کجاست؟
بالی نمانده،اما مهم نیست،تو خود را مرنجان
با پاهایم خواهم آمد،میدوم،از راههای زمینی تا سریعتر به تو برسم
اما صبر کن،فقط کمی،
بگذار اول چیزی بخورم،
ببینم، کمی پول به من قرض خواهی داد؟فقط کمی .
پ.ن:بر من ببخشید،ولی اگه نمی نوشتم خناق می گرفتم.