بسا جاده ها که به طریقت (۱) می رسند، اما تمامی آن ها را می توان در دو راه جمع کرد: استدلال و عمل.
واصل شدن با استدلال، آن است که ذات [درونی] را از ورای ساختار [بیرونی] بشناسی، و به این باور برسی که هر آن چه زنده است را طبیعتی واحد است، که آشکار نیست، زیرا به زیر حجاب حس و پندار پوشیده است. آنان که از پندار رو به سوی واقعیت می آورند، آنان که روی دیوارها (۲)، روی از میان برخاستن خویشتن و دیگران، روی یکی بودن عارف و عامی، تمرکز می کنند، و آنان که حتی در پیش متون مقدّس متأثر نمی گردند، در موافقت کامل و ناگفته ای با استدلالند. اینان به اعتقاد ما بی جنبش، بی تلاش، و با استدلال واصل می شوند.
واصل شدن با عمل به چهار عمل جهان شمول (۳) اشاره دارد: رنج بردن از بی عدالتی، سازگار شدن با شرایط، به دنبال هیچ چیز نبودن، و تمرین دارما.
نخست، رنج بردن از بی عدالتی.
آن کسان که به دنبال طریقتند، چون با مصیبت های جهان رو به رو می شوند، باید با خود بیندیشند: «در روزگاران بی شماری که تاکنون گذشته، من از عمق به سطح آمده ام و در تمام اشکال هستی سرگردان بوده ام، گاه به ناروا بر سر خشم آمده ام و به هزار گناه آلوده گشته ام. اکنون، گرچه دامانم از خطا آلوده نیست، اما به پادافره آن چه در گذشته کرده ام مکافات می شوم. نه خدایان و نه آدمیان نمی توانند از پیش آگاه شوند که چه زمان بار اعمال زشت گریبان را می گیرد. من این مجازات را با قلبی باز و بدون شکوه و فغان از بی عدالتی، می پذیرم.» سوتراها می گویند: «چون به مصیبتی دچار گشتی، اندوهگین مباش، زیرا دلیلی دارد.» اگر این گونه ببینی، با خرد هماهنگ می گردی، و با رنج بردن از بی عدالتی، به طریقت واصل می شوی.
پی نوشت ها:
۱. طریقت (تائو): وقتی بودیسم به چین آمد، واژه های دارما و بودهی به "تائو" ترجمه می شد. یکی از دلایلش آن بود که از نظر چینیان بودیسم نسخه ای بیگانه از تائوئیسم بود. در خطابۀ گردش خون، بودی دارما می گوید: "طریقت (تائو) همان ذن است."
۲. دیوار: پس از آن که بودی دارما به چین رسید، نه سال رو به دیواری صخره ای در غاری نزدیک معبد شائولین به مراقبه پرداخت. دیوار، تهیگی بودی دارما، تمام اضداد را به هم می پیوندد، از جمله خویشتن و دیگری، و عارف و عامی.
۳. چهار عمل جهان شمول: نسخه ای دیگر از همان چهار حقیقت شریف: هستی رنج است، علت رنج خواهش است، این علت را می توان نابود ساخت، راه نابود ساختن آن هشت طریق شریف است: دید درست، نیت درست، گفتار درست، کردار درست، معاش درست، کوشش درست، خودآگاهی درست، مراقبۀ درست.