این روزها موج تغییرات مداوم در بیشتر سازمانها به راه افتاده است. مشاغل مختلف ادغام شدهاند (برای مثال ترکیب تاکسیرانی و فناوری اطلاعات)، طرحهای کسب و کار جدید ظهور کردهاند، تکنولوژیهای جدید توسعه یافتهاند و همچنین رفتار مصرف کننده نیز در حال تکامل است. برای مدیران لازم است که به طور ویژه به دنبال سرعت بخشیدن به تغییرات باشند. این موضوع مدیران را در درک تغییرات بزرگ و روشهای جدید برای انجام کارها کمک خواهد کرد و باعث میشود که سریعتر به این تغییرات واکنش نشان دهند. برای ایجاد تغییرات به یادگیری نیاز دارید؛ به اعتقاد یک نظریهپرداز حوزهی کسب و کار، احتمالا تنها مزیت رقابتی پایدار، توانایی یادگیری سریعتر نسبت به رقبا است.
ما اصلا دربارهی یادگیری در کلاس درس صحبت نمیکنیم؛ بلکه میخواهیم بگوییم موازی با شغل فعلیتان، خودتان را مجبور کنید که تواناییهای متفاوت کسب کنید، فرصتهای رشد را بررسی کنید و بر مقاومتی که در برابر انجام کارهای جدید وجود دارد، غلبه کنید؛ البته این موضوع نیازمند این است که دوباره تازه کار بودن را تجربه کنید، هرچند که میدانیم این حس برای اکثر افراد خوشایند نیست.
ویژگیهای قهرمانان یادگیری چیست؟
بعد از سالها تحقیق مشخص شده است که ۴ ویژگی زیر میان افرادی که در یادگیری موفق بودهاند، مشترک است:
۱. بلند پروازی
۲. آگاهی از خود
۳. کنجکاوی
۴. قابلیت تحمل آسیبها
این افراد واقعا میخواهند مهارتهای جدیدی یاد بگیرند و در آنها استاد شوند. آنها درک روشنی از خودشان دارند، دائما فکر میکنند و سوالات جالبی در ذهنشان میچرخد و همین طور که روی منحنی یادگیری بالا میروند، از اشتباهاتشان نیز درس میگیرند. البته این موارد به نظر بعضیها بسیار طبیعی هستند. تجربههای برخود با مشتری و تحقیقات انجام شده در زمینهی روانشناسی و موفقیت نشان میدهند که هر کسی با ابزارهای نسبتا سادهی ذهنی میتوان هر ۴ ویژگی را در خود توسعه دهد.
بلند پروازی
یک آزمایش بسیار ساده برای آگاهی از وجود بلند پروازی در هر فردی این است که از خودش بپرسد که آیا دوست دارد مهارتهای جدید یاد بگیرد یا خیر؟ و آیا جاهطلبی و انگیزه را در وجود خود حس میکند یا خیر؟ کسانی که در یادگیری موفق هستند میتوانند سقف بلند پروازیهای خود را بالا و بالاتر ببرند. این موضوعی کلیدی است؛ زیرا گاهی تمام مشکل ما ناتوانی در غلبه بر حس مقاومت در برابر انجام کارهایی است که برای موفقیت ما ضروری هستند.
آخرین باری که افراد شرکت و یا همکاران شما در جلسهای قصد داشتند دربارهی تغییری صحبت کنند را به یاد بیاورید. آیا شما با اشتیاق به آن جلسه رفتید؟ معمولا اولین واکنش همهی ما در برابر یادگیری مقاومت است. وقتی با یادگیری یک موضوع جدید روبه رو هستیم، روی نقاط منفی تمرکز میکنیم و ناخودآگاه جاهطلبی را در خودمان میکشیم. با خودمان میگوییم: «راه جدید خیلی طولانی است و همان راه قبلی برای من مناسبتر است و مطمئنم اگر راه جدید به موفقیت هم ختم شود، این موضوع مقطعی و تکرار نشدنی است.»
چگونه بر تردید خود دربارهی یادگیری غلبه کنیم؟
زمانی که میخواهیم چیزی را یاد بگیریم باید بر نقاط مثبت و چیزهایی که بابت یادگیری به دست میآوریم، تمرکز کنیم. باید آیندهی شادی را تصور کنیم که در آن پاداش تمام این تلاشها را میگیریم. این تصویر مثبت، منجر به اقدام میشود. تحقیقات نشان میدهند که اگر در شروع کارهایی که جذابیت اولیهای ندارند، به جای چالشها بر منافع کار تمرکز کنیم، بلندپروازی ما افزایش مییابد.
یک مدیر ارشد بازاریابی را در نظر بگیرید که در مورد یادگیری دربارهی کلان دادهها تردید دارد؛ در حالی که هم سن و سالانش در حال یادگیری این موضوع هستند. همچنین تصور کنید که او فکر میکند که این آموزش برای شغل او مهم نیست و او زمان یادگیری این موضوع را ندارد. مشکل اصلی این فرد، نبود جاهطلبی در وجودش است. اگر این موضوع حل شود، متوجه میشود که بازاریابی مبتنی بر داده به او در کارش کمک خواهد کرد و به این ترتیب او میتواند با استفاده از این دادهها متوجه شود که مشتریان به کدام کمپین بازاریابی و تبلیغات آنلاین واکنش بیشتری نشان دادهاند. اگر همین فرد یک سال آیندهی خود را تصور کند، بیشتر به هیجان خواهد آمد؛ چون از این راه میتواند در هزینه و زمان شرکت صرفهجویی بیشتری کند. این رفتار میتواند در عرض چند ماه به بخشی از برنامهی روزانهی فرد تبدیل شود. رفته رفته فرد با توجه به مهارت و دیدگاه جدید که کسب کرده است، شروع به تجدید نظر در بخشهای کلیدی زندگی خود کند..... ادامه دارد.....
این مطلب ترجمهی آزاد من از بخشی از مقالهی با نام Learning to learn بود که در دو قسمت آن را منتشر خواهم کرد. برای تعامل بیشتر میتوانید سری به وبلاگم به آدرس سرصبح برنید.