توجه داشته باشید که در این تحلیل، داستان فیلم spoil - افشا سازی و لو دادن - میشود.
فیلم در نگاه اولیه و ابتدایی در ژانر وحشت و ترس دستهبندی میشود.
اما با نگاه ثانویه، عمیق و ژرف؛ لایههای دیگری کشف میشود که میتواند مخاطب ژرفنگر را به تفکر وا دارد.
داستان درباره زوجی دانشمند است که بر روی ایدهای که منجر به تولید داروهایی برای درمان میشود کار میکنند.
آنها سعی میکنند با استفاده از علوم مختلف از جمله دانش کلونینگ و بیوتکنولوژی، موجوداتی و حتی نمونهای از انسان را شبیهسازی کنند تا از طریق استفاده از آنها به داروهایی که در نظر دارند برسند.
کاراکتر زن ( السا ) پافشاری زیادی برای موفقیت و رسیدن به هدف دارد و کاراکتر مرد ( کلایو ) تقریبا تابع او است.
بعد از شکستهای متعدد و درگیری با شرکت اسپانسر، موفق میشوند با اصرار و پافشاری السا و عدم رغبت کلایو، موجودی را در رحم مصنوعی پرورش بدهند!
آن موجود که بعدها نام دِرِن را برای او انتخاب میکنند تولدی خشن و تهاجمی دارد تا جایی که کاراکتر مرد پیشنهاد میدهد او را همین اول کار از بین ببرند اما باز هم با نظر السا تصمیم بر نگهداری او میگیرند.
به مرور متوجه میشویم که این زوج بیشتر رابطه کاری و حرفهای با هم دارند تا رابطه زناشویی. کلایو از عدم رابطه جنسی کمی تا قسمتی شکایت میکند اما السا با شوخی و رابطه سریع و فوری سعی میکند که پاسخ نیاز کلایو را بدهد! السا تمایلی به بچهدار شدن هم ندارد.
السا صندوقچهای دارد که یادآور خاطرات کودکی اوست. رابطهای بد و تلخ با مادر. مادری کنترلگر که حتی اجازه آرایش کردن ساده را هم به او نمیداده است. تنها همدم جهانِ کودکی او، عروسکی است که از آن زمان به یادگار مانده است.
السا در سکانسی برای توصیف مادرش که تاکنون درباره آن با کلایو گفتگو نکرده است میگوید: باید دیوانه باشی تا یک دیوانه را بشناسی.
کلایو میگوید:
باید بیشتر درباره مادرت به من بگویی.
و السا پاسخ میدهد:
من حتی نمیخواهم درباره آن فکر کنم!
دِرِن خیلی سریع رشد میکند. وحشی، آرام و مظلوم، غیرقابل پیشبینی، خشن و مهربان، ترسو و مضطرب و... است. او مجموعهای از صفات متضاد را با خویش دارد. گویی از تمدن، بویی نبرده است.
در فیلمنامه؛ او نقش سایه - Shadow - را دارد. سایه؛ آن بخش سرکوب و نادیده گرفته شده روان است که وحشی و غیرقابل پیشبینی است و هنگامی که بیرون میجهد، توانایی تخریب بالایی دارد. کنترل ناپذیر است و براحتی میتواند نظم و ترتیب یک زندگی متمدنانه را در هم بکوبد.
دِرِن در هیچ حالتی مرگ ندارد. در آب یا حتی زیر خاک هم زنده میماند. توانایی ترمیم زخمها یا حتی قطع عضو دارد.
یونگ گفته است:
آنچه نادیدهاش میگیرید، روزی بنام تقدیر با او ملاقات خواهید کرد.
در ابتدا کلایو برای نگهداری دِرِن همچنان مردد است و حتی در سکانسی تصمیم به کشتن او میگیرد اما تصمیم به کشتن در کمال تعجب باعث نجات جان دِرِن میشود! براستی چه کسی میتواند سایه روان خویش را به دست خویش بکشد!؟ کُشتن سایه در نهایت به قتل خود فرد منجر خواهد شد.
اما با رشد، نمود و بروز اولین نشانههای سرکشی و استقلال از دِرِن، السا روی دیگری از خود نشان میدهد. او که تاکنون خود را حامی و در واقع مادر دِرِن میدانست، رفتارهای کنترلگر و خشنی از خود نشان میدهد که باعث تعجب کلایو میشود. نبردی میان بایدهای السا و خواستههای دِرِن شکل میگیرد که نمادی از نبردهای کودکی السا با مادرش است.
در سکانسی که السا مشغول آموزش حروف الفبا به این موجود است، سعی میکند نام خود را به او آموزش دهد. اما آن موجود اسمی که بر روی پیراهن السا هست را با مکعبهای آموزشیِ حروف الفبا درست میکند که السا قبول میکند و السا خیلی اتفاقی ( البته بظاهر ) با برعکس خواندن همان حروف الفبا نام دِرِن را برای آن موجود انتخاب میکند.
این سکانس نمادین به ما میگوید که در واقع دِرِن بخشی از وجود السا است که اکنون توانسته است برای خودش موجودیتی دست و پا کند و دیده شود. موجودیتی برعکس السا.
با نگاه آرکتایپی؛ دِرِن آن بخش سرکوب شده زنی مدرن است که تمام و کمال به موفقیتهای از پیش دیکته شده به او وفادار است اما آن وجه زنانگی بکر، بدیع و نوی خویش را فراموش کرده است.
در ادامه برای پنهان کردن دِرِن، او را به خانه کودکی السا میبرند و تحلیل آرکتایپی ما قوت بیشتری میگیرد.
در هنگام ورود با دیدن خانه السا مضطرب میشود و کلایو سعی میکند او را آرام کند.
هر چه بیشتر پیش میرویم رفتار السا خشن، تند و ستیزه جویانهتر میشود. جای خواب دِرِن یادآور اتاق خواب کودکی السا است. او حتی اجازه نگهدای یک گربه را هم به دِرِن نمیدهد!
اما رابطه کلایو با دِرِن به مرور جالب میشود. در سکانسی کلایو تصمیم میگیرد برای تغییر روحیه دِرِن؛ رقصیدن را به او یاد بدهد و تا بخود میاید متوجه میشود که در حال رقصیدن با او است!
کار تا جایی پیش میرود که کلایو با دِرِن رابطه جنسی برقرار میکند. کلایو برای پاسخ به السا که متوجه رابطه شده است از واژه کنترلگر استفاده میکند و میگوید تو بچه میخواستی اما بچهای که بتوانی کنترل کنی!
در سکانسهای متعددی متوجه میشویم که دِرِن؛ وجهی دیگر از السا است. آن وجه نادیده گرفته شده که در زیر بار زندگی مدرن، نُرمالایز شده و روزمره که فقط به پیشرفت، توسعه و فتح قلههای موفقیت فکر میکند، له شده است. کلایو چند بار در تصویری رویاگونه، السا را در صورت دِرِن مشاهده میکند.
السا به هیچوجه حتی با زور اجازه خروج از خانه مادری و آزادی را به دِرِن نمیدهد. صمیمیتِ او بوی مهار و کنترل میدهد.
در موقعیتی که دِرِن موفق به فرار میشود کلایو با زبانی نرم و با مهر و شفقت به او میگوید که "نیازمند وجود تو" هستیم. ما دوستت داریم و در این لحظه دِرِن بازمیگردد و کلایو را در آغوش میگیرد و السا با تعجب به این صحنه نگاه میکند.
دِرِن تقریبا هر مردی را میکُشد اما کاراکتر زن داستان زنده میماند! نمادی از زیست مردسالارانه السا و نزیستن زنانگیِ لطیف و اصیل درون او که هیچ رقیب مردی را برنمیتابد. در فیلم هیچ حرفی از پدر السا نمیآید. گویی با یک پدر غایب طرفیم. السا دختری است که در نبود پدر تحت تربیتِ فضایِ زن سالارانه، محدود کننده و کنترلگرِ مادرش قرار گرفته است.
فیلم به ما میآموزد تا زمانی که گذشته خویش و آنچه در خانه پدری - مادری بر ما گذشته است را بررسی نکنیم، هر آیندهای را که متولد کنیم چیز نویی نخواهد بود بلکه تکرار همان گذشته است.
یونگ میگوید:
تمام عقدههای - COMPLEX - کودکانه، سرانجام به محتویات خودمختار ختم میشوند.
السای کنترلگر، خودخواه و تند مزاج همان مادری را زیست میکند که در کولهبار روانش حمل میکند.
دِرِن توانایی تغییر جنسیت نیز دارد. دو زیست است و میتواند در آب و خاک زندگی کند. نمادی از ناخودآگاه و خودآگاه و روان دو جنسیتی انسان. وقتی در ابتدا و بظاهر میمیرد و در خاک دفن میشود، مجدد از دل خاک بیرون میاید و اینبار جنسیت مردانه دارد. نمادی از سرکوب و طغیان.
در سکانس انتهایی متأسفانه مشاهده میکنیم که السا همچنان به همان روش گذشته بازگشته است و در حال امضای قرارداد کاری و حرفهای با همان شرکت است، در حالی که وضعیتش نشان میدهد که باردار است!
این بارداری نمادی از چیست؟ آیا همچنان چیزی را درون خویش پنهان میکند؟ آیا همچنان گذشته خویش را همراه دارد؟ براستی او از چه کسی باردار است؟ از سایه خویش ( دِرِن ) یا از همسر خویش ( کلایو )؟
بعد از تعهد به اینکه همه چیز باید پنهان بماند؛ در حالی که رئیس شرکت بانویی جدی، خشن و بیاحساس با ظاهری مردانه است؛ دستی بر دوش السا میگذارد و هر دو از طبقه انتهایی یک برج ( نماد موفقیت ) بیرون را تماشا میکنند، فیلم به پایان میرسد.
دبی فورد گفته است:
تسویهحساب با گذشته، به این معناست
که ما باید هرگونه کار ناتمام در رابطه با هر شخص، هر پروژه یا فعالیتی که با آن درگیر بودهایم را به سرانجام برسانیم.
ما نمیتوانیم دنیای جدید خود را بر روی ستونهای سست، کارهای ناتمام، قراردادهای لغو شده و بهصورت کلی مسائل حل نشده بنا کنیم.
اگر بدون حل مسائل مربوط به گذشته، یا اتمام کارهای ناتمام بخواهیم به سمت آینده حرکت کنیم، به احتمال زیاد دوباره خود را در همان منجلاب گذشته و با همان شرایط پیدا خواهیم کرد!
در پایان پیشنهاد میکنم کتاب "شفای رابطه دختر با مادر" را مطالعه بفرمایید.
دکتر منوچهر خادمی