آنچه برای یک سالک باید به کار بیفتد قوای خرد است، نه عقل. خرد بالای عقل است. عقل یک نظام آگاهی انسانی و مملکتی ست که دیگران در آن قدمها فرسوده اند و پیراهن ها اندوده اند. هر کس که داعیه ی عقلانیت دارد، یا در حال نشخوار عقل های دیگران است، یا در حال انتشار عقل های دیگران و یا در حال نتیجه گیری از عقل های دیگران. عقلانیت، تجربه ی دیگران است و در بهترین شکل آن، تبدیل شدن به دیگران، به صورتی جدید.
حال آنکه خرد، قوای روح است و روح، سرزمینی از تفرّد است و برای هر سالک بر خویشتن فاتح شده، تنها به شکل خود اوست. عقل گرایان نمی فهمند و نمی خواهند بفهمند که روح چیست، چرا که این داستان ایشان نیست و ایشان حتّی تا به تلفّظ نام روح بدون لجاجت، لکنت و تمسخر هزاره ها فاصله دارند. لیکن خرد، قوای روح است و ابتدا سالک باید به راه روح درآمده باشد و هزاره ها از سایه سار عقلانیت بشری دور شده باشد.
تنها خرد است که تمدّن ساز است. تنها از آنان که به آگاهی روح رسیده اند و یا به کرانه هایی از آن نزدیک شده اند، انواع موسیقی ناب و هنرهای والا می تابد. کلمات راستین تنها از چشمه ساران روح به جهانهای زیرین جاری اند. باری می توان گفت که خردمندان، قلبل عاشقان در جهان اند و تنها این عشق است که نوکننده ی آگاهی، جان ساز و متعاقباً تمدّن ساز و جهان ساز است. تمدّن های شکوهمند و خلّاق همه از دل عشق بیرون آمده اند. عقل، قدرتی ندارد جز این که از دل جنازه ی عقل های درگذشته نظریه سازی کند و جز اینکه سایه ای از دل سایه ای دیگر ببرون کشد و بشریت را در تاریکی های عمیق تر فرو برد.
پس ای سالکان راه آگاهی، خرد را پاس بدارید و بر تن و جان و روان خویش جز ضربات روح بخش تازیانه های خرد روا مدارید. و خرد هیچ چیز نیست جز نگاهی ژرف در خویشتن و عشقی بی قید و شرط به جهان پیرامون.
حلمی | کتاب لامکان
منبع: snhelmi.blog.ir