عشق یعنی صحبت آن جان پاک
خوب و بد را سوخته، میزان پاک
عشق یعنی فارغ از هم این هم آن
آرزوها کشته در میدان پاک
هر چه از دیروز مانده دور ریز
بخت نو؛ هم خانه و هم خوان پاک
راه فردا راه بس پر خون و سوز
مِی طلب دارد تو را ایمان پاک
قلّه ها و تاج ها، معراج ها
توشه ی این ره بدان یاران پاک
خاک هم گوهر ز تو پنهان کند
تا نداری در نهانت کان پاک
گرچه با اخلاق و نیکوسیرتی
این بلی خواهد ولی کو آن پاک؟
بر سر این نکته ها ای سرگران
سالها اندیشه کن با نان پاک
حلمی و اسرار جان و ساز دل
صبحگاه و باده و ایوان پاک