ویرگول
ورودثبت نام
یک زن بابا
یک زن بابا
خواندن ۳ دقیقه·۸ ماه پیش

دچار اضطراب فراگیر هستم؟؟!!

سلام

چند روز پیش که رفتم دورهمی دوستان ، چند موضوع نظرم رو جلب کرد که دوستام تو جمع چقدر راحتن با خودشون و مسائل و مشکلاتشون.

راحت بیان میکنن ولی من نه.

انگار سخته برام بیان کنم علتش رو نمیدونم چی بذارم

بگم کمال گرایی دوستان نظر دادن تو کمال گرا نیستی😁

اگه من هنوز مجرد بودم چی میشد حال و احوالم؟

خوبه حالا بعد ازدواج با همه سختیهاش خودم رو بهتر شناختم.

به خدا میگم ۳۷ سال هیچی حالیم نشد حالا تو ۴۰ سالگی همه چی رو سرم آوار شده توی این موقعیت...

فکر میکنم ی کوچولو با خودم مهربونتر شدم.😍

امیدوارم بهتر بشه حال و احوال.

امروز صبح بعد مدتها با خیال راحت سرزمین مادری رو نگاه کردم، خوب بود.

این وبلاگ هایی که میان روزمره هاشون رو مینویسن، باحالن.

آدم میخونه میگه ماشالله چقدر کار کرده.

کار کردن باعث میشه فکر کمتر بکنی، بر عکس من که فکر جزء لاینفک زندگیمه.

اونم چه فکرای الکی و بیهوده ای که هیچ وقت محقق نمیشه.

دخترخاله ام وسواس داره دائم تو خونه کار میکنه، میگه دیگه فکر نمی‌کنم تا استرس و افسردگی بگیرم.

همش دلم ی کار و سرگرمی میخواد ولی هنوز پیداش نکردم.

چند روز پیش به همسرجان میگم من اصلا پس انداز ندارم یعنی راستش پول ندارم.

یعنی اصلا پول لازم ندارم🙃

همسرجان میگه خوب نیازی نیس تا وقتی شوهر داری چه نیاز به پس انداز.

ولی آدم پول تو کارتش باشه روحش شاده😜

همسرجان یک تومن ریخت به حسابم خداییش شاد شدم.

اصولا من از اون آدمهایی هستم که نه خرج میکنم نه جمع(خیلی اوضام خرابه😁😁)

طلا ملا هم که زیاد ندارم.

بعضی مواقع میگم منم ی هنری بزنم مثل خانم های دیگه ولی نمیتونم عادت ندارم.

اصولا ته ذهنم اینه که خودم باید پول دربیارم مجردی هم همین طور بودم.

از بابام اصلا پول نمیگرفتم الان هم همون ذهنیت رو دارم.

البته چیزی لازم داشته باشم میخرم ولی گاهی کوتاه میام تو خریدن.

روزایی که کارهای خونه رو انجام میدم و خونه مرتبه حالم بهتره شاید حس مفید بودن به من میده اینکه ی کاری کردم.

به قول هنوز زندگی که خدا نگهدارش باشه، میگفت هیچی مثل کار خونه انرژی مثبت نداره.

گاهی که میخوام کار خونه انجام میدم هزار نظریه درباره کار خونه میاد سراغم.

مهمترینش هم اینه که آدم نباید وقت زیاد بذاره برا تمیزی خونه و باید به امور علمی و دیگه بپردازه😜😜

یا مثلا فکر میکنم نکنه منو وسواس بگیره این همه کار خونه انجام میدم😉یعنی چقدر هم انجام میدم فقط به هنگام دوره قرآن یا مهمونی گردگیری میکنم یا پله ها رو تمیز میکنم.

در بقیه روزها بیشتر ظاهر رو تمیز میکنم.

قبل از نوشتن هم به خودم زحمت دادم گاز رو که ی هفته است تمیز نشده، پاک کنم و تمیز..

خدابیامرز مادربزرگم میگفت تمیزی از بهشته مادر...

خدا همه اموات رو بیامرزه.

امروز نمیدونم چرا همش استرس و دلهره داشتم گاهی اینجوری میشم

تو نت گشتم با اضطراب فراگیر آشنا شدم، فک کردم همینه ولی بعدا پی بردم نه من حالم بهتره خدا رو شکر...

فک کنم متخصص اعصاب باید برم.

امیرحسین هم خدا رو شکر شبها بهتر می‌خوابه.

روزه های قضا، ماه مبارک پیش رو

وای خدا از روزه داری و گرسنگی و کارهای خونه میترسم.😭😭

حال دلتون خوش.

التماس دعا

انرژی مثبتماه مبارککمال گراییاضطراب فراگیرکار
من یک دختر مجرد دهه شصتی بودم، از حالا یک زن بابای دهه شصتی هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید