Ahmad Reza Soleymani
Ahmad Reza Soleymani
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

از کیارستمی چه آموختم.

دوستی دارم که علیرغم توصیه‌ی من در زمان انتخاب رشته‌ی دانشگاه که گفته بودمش «این کار را نکن آقا»، حالا فارغ‌التحصیل کارشناسی بازیگری تئاتر است. امروز که سال‌مرگ بزرگ‌مرد سینمای ایران عباس کیارستمی است باز هم یاد حرف این دوست می‌افتم. گاهی که صحبت به معیشت هنرمند و اقتصاد هنر می‌رسد، همیشه اعتقادش این است که اگر می‌خواهد زندگی هنرمندانه‌ای داشته باشد به‌تر می‌داند که این زندگی شبیه زندگی عباس کیارستمی باشد نه باقی که سخت زیستند و سخت رفتند. نمی‌دانم کیارستمی چقدر پولدار بوده یا چقدر در رفاه زندگی می‌کرده است-که البته متر و معیاری هم برای این امر نه سراغ دارم و نه اعتقاد- اما سیر در زندگی کیارستمی به این نتیجه‌ام رسانده که مهم‌ترین عاملی که در نظر منِ مخاطب، او و سبک زندگی‌اش را اعتبار می‌دهد، استقلال او است که فیلم‌سازی مستقلش تنها کوچک‌ترین پیامد آن می‌شود و اصل ماجرا از تنهایی خودخواسته‌اش بر می‌آید. خودش در مصاحبه‌ای گفته همان‌قدر که درخت در جنگل دیگر درخت نیست، به همان میزان هم آدم در جمع. شاید آدم در جمع آدم باشد ولی آدمی است که به هرحال باید به فکر منافع جمع هم باشد. حال این جمع هر صنف و طایفه و جمعیتی می‌خواهد باشد. پس این تنهایی آگاهانه، استقلالی به فرد می‌دهد تا در تصمیمات خودش وابسته به رأی دیگران نباشد و نظرات اطرافیان تنها واکنش‌هایی باشد که در طبیعت اجتماعی بروز می‌کند... باری، مهم‌ترین درسی که از کیارستمی آموخته‌ام، همین مستقل بودن است که تلاش در پوییدن این راه، زندگی به‌تری بدنبال خواهد داشت. یادش گرامی.

عباس کیارستمیزندگی مستقلتنهاییخودشناسی
من به سیب عاشقم... که می‌شود خواندش و نوشتش. که می‌شود برایش آه کشید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید