روزهای زیادی یا دفعات زیادی در یک روز یا اتفاقات زیادی در دفعات زیادی در روزهای زیادی وجود دارد که حرص آدم را درمیآورد.
مواجهه با یک رانندهی محترم که خیابان یکطرفه را خلاف میراند. همکاری که مدام در حال طرحریزی نقشههای مختلف برای زدن ریشهی شما در ادارهتان است. روزهایی که هوا ابری است ولی باران نمیبارد. زمستانهایی که فقط سرد است. آدمهایی که سیر میخوردن و به ملاقات شما میآیند. مصاحبت با کسی که حتا نام خود را اشتباه مینویسد. همسفره شدن با آدمی که با دهان پر حرف میزند. سیفون توالتی که مدام چکه میکند. بخاری ماشینی که گرم نمیکند. کولری که فقط ناله میکند... کافی است یا باز هم مثال بزنم؟! همهی این وقایع و احساسات و خیلی از وقایع و احساسات دیگر باعث حرص خوردن شما میشود، بدون اینکه به یک نکتهی مهم توجه کنید : آیا خود شما، آدم حرصدربیاری نیستید؟!
همیشه به یک اصل اعتقاد داشتهام؛ هرچه بر روزها، امور کاری و اجتماعی، اخلاقیات و ارتباطات ما میگذرد، محصول بیتوجهی خودمان به خودمان است و نتیجهاش همین که سالهاست میخواهیم ولی نمیتوانیم اول خودمان را اصلاح کنیم تا دیگران هم اصلاح شوند. دستمان نمیرود یک سوزن به خود بزنیم بعدش جوالدوز را فرو کنیم تا اعماق کردار دیگران.
جایی از همکاری تازه پدر شده پرسیدم: "نام فرزندت را چه گذاشتی؟" و او هم در پاسخ یک نام دوبخشی را گفت و ابراز نگرانی کرد و حتا مطمئن بود از اینکه این نام دوتکه فردای بزرگ شدن دخترش باعث دردسر شده و هرکس با یکی از تکههای نامش او را صدا میزند و دخترش در بزرگسالی دچار بحران چند شخصیتی خواهد شد و...! آرامش کردم و گفتم اگر خودشان- خودش و همسرش- وقتی میخواهند دخترشان را صدا بزنند، نام کاملش را به زبان بیاورند، دیگران هم همین کار را میکنند. البته راز موفقیت این ترفند،در دو مسأله است. یکی تداوم و اصرار بر موضوع و دومی تذکر به دیگران- هر که باشد- دربارهی رعایت آنچه برایشان مهم است. در همهی امور دیگر هم اگر این اصول استوار باشد، دیگر کسی به خودش اجازه نمیدهد برخلاف اعتقادات شما رفتار کند و حرص شما را دربیاورد. پس:
1- از خودمان شروع کنیم.
2- به رفتارهایمان اعتقاد داشته باشیم.
3- در تداوم اجرای اعمال درستمان اصرار کنیم.
www.ahmadrezasoleymani.blogfa.com
@ahmadreza@sol